قطار میرود
تو میروی
من مانده‌ام
و گرمی خیس بوسه
در بدرقه ...

  
#فرح_آریا

دلم با ماندن بود
راه اما ، راه رفتن
و تو ندانستی چه رنجیست،
کشاندن تنِ خسته‌ای که خواهانِ ماندن بود...

Life is not what we have lived, but what we remember and what we remember to narrate.

زندگی آنچه زیسته‌ایم نیست، بلکه همان چیزی است که در خاطرمان مانده و آن گونه است که به یادش می‌آوریم تا روایتش کنیم

از من کلماتی به‌جا می‌ماند که تمامش برای تو بود.

دلم با ماندن بود
راه اما، با رفتن؛
و تو ندانستی چه رنجیست،
کشاندن تن خسته ای که خواهان ماندن بود.



. .

The end of stories are always written by those who are left; Not those who are gone

اخر داستان‌ها را همیشه کسانی می‌نویسند که مانده‌اند؛ نه آن ها که رفته اند

‌
پنجشنبه
باید با بعضے
از جاهاے خالے بیشتر ڪنار آمد
اشک نریخت
حسرت نخورد
فقط دید و گذشت
پنجشنبه همین است
روز دوست داشتن هایی
ڪه فقط عطرشان مانده
و اندڪے خاطره
نه خودشان  ...

#فرشته_رضایی
‌
‌
#به_یاد_عزیزانی_ڪه_آسمانی_شده‌اند...
‌

عباس معروفی تو کتاب نامه های عاشقانه، به قدری نصحیت مفیدی میکنه که به نظرم لازمه تو هر نوع و جنس رابطه رو اون پیاده کنیم میخواد عاشقانه باشه، دوستانه باشه یا هرچی. میگه:

"گاهی با دویدن به سمت کسی، نفسی برای ماندن در کنار او نخواهی داشت، پس با کسی بمان که نصف راه را به سمتت دویده است."

هیچ کسی از محبوبش متنفر نمی شود!
ما؛ از بی خبری، انتظار،درماندگی،رفتن،
از دست دادن،نا امیدی و بی توجهی و هر آن چه مانند این ها است،متنفر می شویم...

#غسان_کنفانی

لحظاتی را به یاد دارم که لب‌هایم میوه‌ی خنده داشت و چشم‌هایم شوق. کاش کمی از آن لحظات باقی مانده بود، کاش کمی از آن لحظات را در مشتم نگاه داشته بودم.


-امیر محمد عبدالهی