تنها کار مفیدی که عید قربان انجام میدم
اینه که از خونه بیرون نمیرم...
مبادا گوشت بیارن و خونه نباشم..
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی مبادا
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
گفت حواست به آدمای اطرافت که مثل کاکتوس زندگی میکنن باشه؛ گفتم مثل کاکتوس؟ منظورت چیه؟
گفت آدمایی که مثل کاکتوس هستن، نیازی نمیبینی دائم حواست بهشون باشه ، نیازی نمیبینی هرروز خاکشونو چک کنی تا مبادا خشک نشده باشه ، ترس پلاسیده شدنشون رو نداری و به خیالت خیلی مقاومن و هیچیشون نمیشه! اما یه روز که مثل روزای دیگه مشغول رسیدن به بقیهی گُلای رنگارنگت هستی ، یهو چشمت به کاکتوس میفته که زرد و پلاسیده شده و ریشههاش خاکستر! و تو تازه متوجه میشی که کاکتوسام میمیرن ، ولی تدریجی!
در این پریشانی روزگار مبادا فراموش کنی دوستتدارم.🤍
#هوشنگ_ابتهاج
وقتی ناراحته باید مثل مولانا بهش بگید:
"رنجِ تو بر جان ما بادا، مبادا بر تنت..!"
همه ی ناراحتیو و غم و غصه اش رو کامل فراموش میکنه.
زندگی را ورق بزن
زندگی را باید زندگی کرد
آنطور که دل میگوید!
مبادا زندگی را دست نخورده
برای مرگ بگذاری...!..️
یه وقتاهایی بعضی ها بی صدا اززندگیت میروند
بی خداحافظی...
باپای برهنه،روی نوک پا،پاورچین،پاورچین تامبادا صدای تق تق کفشهایشان آگاهت کندازرفتنشان
و این نهایت نامردیست!
از واقعیتها فرار میکنیم. روبروی اینه رژ لب میزنیم و خط چشم میکشیم و تند تند پلک میزنیم که اشکهایمان نریزد و زود فرار میکنیم تا مبادا ادمی که درون آینه نشسته لب باز کند و بگوید:
تو درست به اندازه حرف هایی که کسی را نداری که برایش بگویی، اندازه گریه هایی که برایشان شانهای نداری،اندازه دستهایی که نیستند تا دستهای سردت را بگیرند و اندازه بوسه هایی که پشت لبخندهای مصنوعیت مخفی میشوند، تنهایی.
رفتم بهش گفتم آقا اصلا من سیگارت!
میشه دیگه نمیشه؟
دیدم داره هاج و واج نگاهم میکنه.
گفتم این همه کنت و وینستون و مارلبرو میکشی، من اون بهمن روز مبادا ته جیبت باشم
گفت حالا چرا بهمن روز مبادا ته جیب؟
گفتم آخه نمیدونی که وقتی نسخی و تو بی سیگاری موندی یهو اون بهمن روز مبادا ته جیب یادت میاد چه بهشتیِ داشتنش،
میخوام اون بهشته فقط و فقط سهم من باشه نه هیچ کس دیگه ای!
گفت تو دیوونه ایی، نه تو خیلی دیوونه ایی!
گفتم خب دیوونم که همه حال خوبمو عین سیگاری پیچیدم
گذاشتم ته جیبت دیگه!
گفت حواست به آدمایی که مثل کاکتوس زندگی میکنن باشه ؛
گفتم مثل کاکتوس؟ منظورت چیه؟
گفت آدمایی که مثل کاکتوس هستن، نیازی نیست دائم حواست بهشون باشه ، نیازی نیست هرروز خاکشونو چک کنی تا مبادا خشک نشده باشه ، ترس پلاسیده شدنشون رو نداری و به خیالت خیلی مقاومن! اما یه روز که مثل روزای دیگه مشغول رسیدن به بقیه ی گلای رنگارنگت هستی ، چشمت به کاکتوس میفته که زرد و پلاسیده شده و ریشه هاش خاکستر! و تو تازه متوجه میشی که کاکتوسام میمیرن ، ولی تدریجی!
اگر با جمله خویشانم، چو تو دوری پریشانم
مبادا ای خدا کس را، بدین غایت پریشانی!
.مولانا