بزرگترین شکست زندگيم زمانی بود که
توی دانشگاه سر جلسه امتحان استاد اومد بالاسرم
ی نگاه مظلومانه بهش انداختم
وگفتم استاد شما رو ب خدا یک کمکی بکنيد
استاد هم یه لبخند زد.. بعد دست کرد توی جيب شلوارش
یه پونصد تومنی گذاشت روی برگه ام!
یعنی شکستی که از اون روز توی زندگيم خوردم
هيتلر از متفقين شرق و غرب نخورد.