عشق کفاره ی یک لحظه نگاه است فقط !
مثل افتادن از چاله به چاه است فقط !
بار فریاد و فغانش به دلت می افتد
اوج ظاهر شدنش در دو سه آه است فقط !
اولش چشم به در دوختن و زل زدن است
آخرش خیره شدن های به ماه است فقط !
مثل آن اسب سفیدی است که بعد از رفتن
آنچه جا مانده از آن رد سیاه است فقط !
عشق با پیچ و خمش خوب به من فهمانده
" دوستت دارم " آذوقه ی راه است فقط !
عشق فهمانده که یک کوه اگر عاشق شد
متلاشی شدنش با پر و کاه است فقط !
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی متلاشی
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
پسرانی را می بینم هر لحظه
سرگردان و بی مقصد
آواره در کوچه ها
یا سوار بر ماشین ها
چشم هایی از هوس متلاشی
و افکاری پوچ و هیچ
کاغذ و خودکار بدست و گاهی
دهانی آماده برای تیکه پرانی
بدان....
نه موهایی در هم آویخته...
و نه قدی بلند...
ونه لباس های برند...
آنچه تورا برایم مرد می کند...
مردآنگی توست....
من زنآنگی ام را از سر راه نیاورده ام
که به هوس های تو بسپارم
تو از زن چه می فهمی؟
عروسکی خوش آب و رنگ
برای چند صباحی بازی؟
نیش هایت همیشه باز است
و دهنت بوی گند دود می دهد
هرچه بخواهی از آن بیرون می اندازی
حرف های درشت،حرف های زشت
تو از مردانگی چه می دانی؟
در این میان مردانی را می شناسم
که کنارشان آرامش میابی
مردانی که تورا برحسب زیبایی ظاهر نمی سنجند
قلبت را در میابند و با صدایشان خوشبختی را طنین انداز می کنند
ته ریش کمی دارند،چشم هایشان درخشان است
فایل موسیقی هایشان،پر از نوایِ مداحی ارباب است
و زمزمه ی لبهایشان لبیک یا زینب
اینان با عشق،قنوت نماز را می گویند
با قلب دخترآن بازی نمی کنند
اینان بر خدا توکل می کنند
تا عشقشان را با یک نفر به اشتراک بگذارند
و من هم میدانم یکی هست
در این کره خاکی
تا حوایش شوم
او آدم است و
از جنس من نیست
اما روحش به وسعت من است
خدارو شکر زمین گرد است
اینقدر دور زمین می گردم
تا پیدایش کنم
دختر جنگجو و آرزوگر ما امروز
برای یافتن نیمه گمشده اش
اینچنین زنده است
نه برای دیدن لآت های خیابان
من به این برابری رسیدم که
زن و مرد برآبر نیستند!!!
در واژه احساس زن ، سروری می کند
و در واژه استقامت،مرد پادشاهی
البته به شرط آنکه
مرد مرد و زن زن باشد!
در عجبم از خودم!
ک خطر ریزش کوه محتاطم میکند...
اما...
کلام "خدایم" را درباره ی متلاشی شدن کوه ها جدی نمیگیرم...!!!!!
غم ازدرون مرا متلاشی کرد
کاهیده قطره قطره تنم در زلال اشک
من پیشرفت کاهش جان را درون دل
احساس می کنم ...
احساس می کنم ،
که تو بخشیده ای به من
این پرشکوه جوشش پر شوکت غرور
در من نه انتظار و نه امیدی
امید بازگشت تو ؟
بی حاصل !
من از تو بی نیازتر از مردگان گور ...
دیگر به من مبخش
احساس دوست داشتن جاودانه را
با سکر بی خیالی
اعصاب خویش را
تخدیر می کنم ..
من قامت بلند تو را در قصیده ای
با نقش قلب سنگ تو تصویر می کنم ..
مشکلات انسان های بزرگ را متعالی می سازد ؛
و انسان های کوچک را متلاشی ...