شنبه را جوری بخند تا
صدای خنده ات
هفت روز هفته ام را پُر کند..
#شهناز_امیر_مجاهدی
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی مجاهد
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
آن چه در جمـلـه مجاهدات و ریاضـات و
غربت می جستم
در رضایت خاطر مادر یافتم ...
"بایزید بسطامی "
آن چه در جمـلـه مجاهدات و ریاضـات و
غربت می جستم
در رضایت خاطر مادر یافتم ...
"بایزید بسطامی "
#شهید_احمد_سوداگر
رزمنده هشت سال دفاع مقدس و خادم رزمندگان در قرارگاه خاتم الانبیاء و لشکر 27 محمد رسول الله (ص) و رئیس #پژوهشگاه_علوم_و_معارف دفاع مقدس، #سردار_سرتیپ_پاسدار_حاج_احمد_سوداگر پس از سالها مجاهدت و مبارزات پس از تحمل شکیبانه جراحات دوران دفاع مقدس در بیست و ششمین سالگرد این عملیات، در روز 21 بهمن 1390بر اثر جراحات فراوان ناشی از جنگ و عوارض شیمیایی به یاران و همرزمان شهیدش پیوست.
نام و یاد این شهید بزرگوار همواره زنده و جاوید باد.
دلی که خانه مولا شود حرم گردد
کز احترام علی کعبه محترم گردد
من از شکستن دیوار کعبه دانستم
که هر کجا که علی پا نهد حرم گردد
هنوز روز خوش دشمن است تا آن روز
که ذوالفقار زبان علی دو دم گردد
دلی که جام بلا را کشیده تا خط جور
چه احتیاج که دنبال جام جم گردد
قبول خاطر خون خدا شدن شرط است
نه هر که مرثیهای ساخت محتشم گردد
عزای ماست که هر سال میشود تکرار
وگرنه حیف محرم که خرج غم گردد
نه هر که کشته شود میتوان شهیدش گفت
نه هر سری که به نی میرود علم گردد
حدیث عشق و وفا ناسروده میماند
مگر که دست علمدار ما قلم گردد
هنوز شعلهور از خیمههای عاشوراست
ز شور شیونی دل مباد کم گردد
محمدعلی مجاهدی (پروانه)
جانبازان شیمیایی ما، گمنام ترین و سربلند ترین قهرمانان جبهه های دفاع مقدس هستند.
آنها هر روز، زندگی در میان شعله های آتش را تجربه می کنند.
داستان نشستن شیخ الانبیاء حضرت ابراهیم(ع) در دل آتش حکایت همین جانبازان ماست
که از نسل معنوی همان پیامبر آتش نشینند.
جانبازان دلاور ما در هر جبهه ای از جبهه های مقدس ردپایی از خود گذاشته اند
که آثار آنها را در تمامی جبهه های غرب و جنوب می توان دید.
آنها گاه در لابلای کوه های سر به فلک کشیده کردستان به جست وجو و دفاع مشغول می شدند
و گاه در میان امواج خروشان کارون و اروند، در پی دیار دلدار، تن به طوفان دریا سپرده اند،
که حکایت شان یک تاریخ حادثه را در برابر ما آشکار می کند.
اگر چه بسیاری از مجاهدان این دیار، پاداش شجاعتشان را از خدای سبحان گرفته اند
و به مقام عظمای شهادت نایل آمدند، اما اگر به دقت به جاده زندگی نگاه کنیم،
سوارانی را می بینیم که همچنان چالاک و چابک به سمت نور در حرکتند
و بیرق فتح و پیروزی و نوید ظهور مولایمان را در دست پرقوتشان به اهتراز در آورده اند.
دیدیم شیطان صفتان، برای پاکی قلب معصوم خواهران و برادرانمان نقشه ها کشیده اند
دیدیم قبح گناه می ریزند و بی حیایی را ترویج میکنند
دیدیم به اسم آزادی جسم، انسانیت را به اسارت می کشند تا حیوان بسازند
دیدیم عمق نگاه ها را کوتاه می کنند تا بالا را از یاد همه ببرند
دیدیم عرفان کاذب را تبلیغ می کنند؛ دین بدون تکلیف را، تا به عکسی در آب از ماه محروم سازند
دیدیم چادر را نشانه گرفته اند
دریغمان آمد نگوییم از لذت بی نهایت این انتخاب خدایی
دریغمان آمد نگوییم از زیبایی بی نهایت وقار
دریغمان آمد نگوییم که یک بار امتحان کنید لذت باخدا بودن را، برای خدا انتخاب کردن را، تیر در چشم شیطان شدن را، مجاهد راه خدا بودن در جهاد اکبر را
ای کاش همه بگویند
همه ی آنها که حتی به خوب هم قناعت نکرده اند، به حداقل ها قانع نشدند،
برتر را برگزیدند
.....