هرچقدر میگذره بیشتر به محاسن private life پی میبرم
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی محاسن
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
آدم خوشحال از نظر من کسیه که همه احساسات خودش رو همونطوری که هستن دیده و شناخته و پذیرفته و با آگاهی از رنج ها و کاستی هاش ،خودش رو دوست و قبول داره
و آدم خوشحال یک فرد ناآگاه و بی دغدغه نیست بلکه فرد رنج کشیده ایه که تونسته با چالش هاش کنار بیاد و با پذیرش کمبودهاش به صلح برسه و خودش رو با همه محاسن و معایبش در کنار هم تعریف کنه و بشناسه و پذیرفته باشه.
. .
یه جمله ی قشنگ
نزدیک شدن به مرز پنجاه سالگی، معایب و محاسنی داره، حروف رو از " نزدیک" نمیبینی ولی احمقها رو از "دور" تشخیص میدی.
محاسنش را
خونی می کند
یاد آن رمضان که حضرت پدر می گفت
"محاسنم خونی می شود حسین..."
یاد شب پر کشیدن پدر در خاطرش مرور می شود
حالا
کجا بهتر از قتلگاه ..!؟
او همیشه مقتدایش علی است
حتی در
محاسن خونی..!
پدر با خون سر و
پسر با خون گلو
رنگ کردن محاسن
سنت این خانواده است ...
در عصر سلیمان نبی، پرندهاى براى نوشیدن آب به سمت بركهاى پرواز كرد.
اما چند كودك را بر سر بركه دید، پس آنقدر انتظار كشید تا كودكان از آن بركه متفرق شدند.
همین كه قصد فرود بسوى بركه را كرد، اینبار مردى را با محاسن بلند و آراسته دید كه براى نوشیدن آب به آن بركه مراجعه نمود.
پرنده با خود اندیشید كه این مردى باوقار و نیكوست و از سوى او آزارى به من متصور نیست. پس نزدیك شد، ولی آن مرد سنگى به سویش پرتاب كرد و چشم پرنده معیوب و نابینا شد.
پرنده شكایت نزد سلیمان برد.
پیامبر آن مرد را احضار کرد. محاكمه و به قصاص محكوم نمود و دستور به كور كردن چشم داد.
آن پرنده به حكم صادره اعتراض كرد و گفت:
"چشم این مرد هیچ آزارى به من نرساند، بلكه ریش او بود كه مرا فریب داد! و گمان بردم كه ازسوى او ایمنم پس به عدالت نزدیكتراست اگر محاسنش را بتراشید
تا دیگران مثل من فریب ریش او را نخورند"
“ علامه دهخدا “
کانال فانوس
@FaaaNoooS
میگم یه وقت زشت نباشه ما تو دنیای مجازی گودزیلایی نداریم از محاسنش بگیم هااااان