Pour your heart into the sea for someone whose eyes are not looking for the marsh
واسه کسی دلتونو به دریا بزنید که چشمهاش دنبال مرداب نباشه
.࿐
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی مرداب
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
𝑾𝒆 𝒘𝒆𝒓𝒆 𝒕𝒉𝒆 𝒔𝒆𝒂 𝒇𝒐𝒓 𝒕𝒉𝒐𝒔𝒆 𝒘𝒉𝒐 𝒅𝒆𝒔𝒆𝒓𝒗𝒆𝒅 𝒕𝒉𝒆 𝒔𝒘𝒂𝒎𝒑
برای کسایی دریا بودیم که لیاقتشون مرداب بود
.࿐
همچون رودخانه باش....
روان و رها
وگرنه تبدیل به مرداب خواهی شد
و مرداب هرگز به دریا نمی رسد
روان باش...
بی آغاز و بی پایان...
دریا دور نخواهد بود.....
واسه کسی دلتو به دریا بزن که
چشمش دنبال مرداب نباشه :)
✿ کپشن خاص ✿
به که پیغام دهم ؟
به شباهنگ ، که شب مانده به راه ؟
یا به انبوه کلاغان سیاه ؟
به که پیغام دهم ؟
به پرستو که سفر می کند از سردی فصل ؟
یا به مرغان نوک چیده ی مرداب گناه ؟
به که پیغام دهم ؟
دست من ، دست تو را میطلبد
چشم من ، رد تو را میجوید
لب من ، نام تو را میخواند
پای من ، راه تو را می پوید
به که پیغام دهم ؟
بی تو از خویش ، تنفر دارم
دل من باز ، تو را میخواهد
به که پیغام دهم ؟
به که پیغام دهم ؟
#شکیبایی_لنگرود
Marsh asked river what did you do that you are clear? Said: I passed ...
مرداب به رودخانه گفت: چه کردی که زلالی؟ گفت: گذشتم ...
. ⃟.
ازکـدام حفره ای در شب !
چنین ویرانی میبارد؟
کدام نجوای خاموش مردابی
حس آغوش ماه را !
از برکه میگیرد ؟
.
فقط اونجا که شادمهر میگه :
تو زندگیم یه دنیایی
یه کابوسم تو رویایی
یه پاییزم تو بهاری
من یه مرداب تو دریایی
✿ کپشن خاص ✿
#زمزمه_های_عاشقانه
عشق به رویم خندید
تا مرا مست تو دید...
و نهیبی زد و گفت:
آه ...چرا دل بستی؟
تو که از آخر این راه مخوف بی خبری
زچه خرسند هستی؟!
به خیالت ته این پس کوچه
میشود جای قرار؟
به گریزپا روحت
می شود راه فرار؟
می توانی برسی تا بالا؟
دست کش!
زین خیال خام ؛حالا!!
عشق آن عروس هزار داماد است
می برد تا ته قعر
میکند روح لطیفت را خرد
ضجه هایت میکند گوشش کر
و تو محکوم به ماندن هستی
و نمیدانی ؛
آنکه جانت به فدایش گردد
میشود ماموری،
که تا خود مرگ ،تو را می بردت...!
عشق به رویم خندید
من به رویش لبخند!
و به گوشش نجوا:
آنکه تو درد وفغانش خوانی؛
مرغ عشقی که مرا ترسانی؛
همه مآوای منست!
منم آن خفته در این تاریکی
همه اغیار مرا جانم، نیش!
خود عشق آمد پیش..!
جان گرفتم و شدم آن خود خویش!
روح من غرق در آلام چموش،
مرغ عشق دست گرفت ، پایم داد!
عشق ، آرامم داد..
آنکه روحم ز چنین مردابی
دست گرفت ، برد بالا؛
مرغ عشق بود که پروازم داد !
باهمه درد و الم
با همه اشک و فغان
من روم بر ره عشق
میخرم سوز به جان!
عشق به رویم خندید
تا مرا مست تو دید...
سرتکان داد و رمید..
#مهناز_معینی
مرداب به رود گفت:
چه کردی که زلالی؟!
رود گفت: گـذشـتـم...