ﮐﻔﺶ ﮐﻮﺩﮐﻲ ﺭﺍ ﺩﺭﯾﺎ ﺑﺮﺩ . ﮐﻮﺩﮎ ﺭﻭﯼ ﺳﺎﺣﻞ نوﺷﺖ : ﺩﺭﯾﺎﯼ ﺩﺯﺩ ... ﺁنطﺮﻑ ﺗﺮ ﻣﺮﺩﯼ ﮐﻪ ﺻﯿﺪ ﺧﻮﺑﯽ ﺩﺍﺷﺖ ﺭﻭﯼ ﻣﺎﺳﻪ ﻫﺎ ﻧﻮﺷﺖ : ﺩﺭﯾﺎﯼ ﺳﺨﺎﻭﺗﻤﻨﺪ ... ﺟﻮﺍﻧﻲ ﻏﺮﻕ ﺷﺪ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﻧﻮﺷﺖ : ﺩﺭﻳﺎﻱ ﻗﺎﺗﻞ ... ﭘﻴﺮﻣﺮﺩﻱ ﻣﺮﻭﺍﺭﻳﺪﻱ ﺻﻴﺪ ﻛﺮﺩ ﻧﻮﺷﺖ : ﺩﺭﻳﺎﻱ ﺑﺨﺸﻨﺪﻩ. ﻣﻮﺟﯽ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺷﺴﺖ . ﺩﺭﯾﺎ ﺁﺭﺍﻡ ﮔﻔﺖ : " ﺑﻪ ﻗﻀﺎﻭﺕ ! ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﻋﺘﻨﺎ ﻧﻜﻦ ﺍﮔﺮﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯽ ﺩﺭﯾﺎ ﺑﺎﺷﯽ". بر آنچه گذشت ،آنچه شکست ،آنچه نشد ...حسرت نخور ؛زندگی اگر آسان بود با گریه آغاز نمیشد !!!
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی مرواريد
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
مردي از اهل مصر خوشه انكوري نزد فرعون آورد و خواهش كرد تاآن را مرواريد سازد.فرعون آن را كرفت و به درون خانه خود رفت و در اين انديشه بود كه جطور خوشه انكور را ميتوان جواهر كرد؟در اين هنكام شيطان به خانه فرعون آمد و درب را كوبيد .فرعون صدا زد كيست؟
شيطان جواب داد خاك بر سر خدايي كه نمي داند در بشت درب خانه اش جه كسي است!شيطان داخل شد و خوشه انكور را از دست فرعون كرفت و اسمي از اسمهاي خداوند را بر آن خواند و آن خوشه جواهر شد!
و كفت :اي فرعون!انصاف بده من با اين فضل و كمال شايسته بندكي نبودم ولي تو با اين جهل و ناداني ادعاي خدايي ميكني؟
فرعون برسيد:جرا آدم را سجده نكردي و از دركاه قرب خدا رانده شدي؟
شيطان جواب داد زيرا ميدانستم كه صلب آدم كسي مثل تو عنصري بليد به وجود خواهد آمد!
مي گويند ابليس، زماني نزد فرعون آمد در حاليکه فرعون خوشه اي انگور در دست داشت و مي خورد، ابليس به او گفت: آيا هيچکس مي تواند اين خوشه انگور را به مرواريد خوش آب و رنگ مبدل سازد؟
فرعون گفت: نه.
ابليس با شيوه مخصوص خودش (جادوگري و سحر) آن خوشه انگور را به دانه هاي مرواريد تبديل کرد.
پس فرعون تعجب کرد و گفت: آفرين بر تو که استاد و ماهري.
ابليس سيلي اي بر گردن او زد و گفت: مرا با اين استادي به بندگي قبول نکردند، تو با اين حماقت چگونه دعوي خدايي مي کني؟
(( قند )) خون مادر بالاست .
دلش اما هميشه (( شور )) مي زند براي ما ؛
اشکهاي مادر , مرواريد شده است در صدف چشمانش ؛
دکترها اسمش را گذاشتهاند آب مرواريد!
حرفها دارد چشمان مادر ؛ گويي زيرنويس فارسي دارد!
دستانش را نوازش مي کنم ؛
داستاني دارد دستانش .