از دوران کودکی با یکسری از جملات مثلِ:
دنیا جای امنی نیست، همهی آدمها بدجنس هستند، دنیا خانهای پر از غم و اندوه هست و... باورهایی رو در ذهن ما بوجودآوردند و این باورها به اعتقادات ما تبدیل شدند.
همواره وقتی حرفی را میشنویم که به اعتقادات مرکزی ما نزدیک هستند، همهی آنها را بدون هیچگونه استدلالی میپذیریم!
سعی در تغیر داشتن عقایدتون داشته باشید. اینکه از کودکی اونها را به شما آموختهاند دلیل مناسبی برای پذیرفتن بیشتر و زیستن با آنها را نمیدهد ...
هیچ خوب و بد؛
هیچ درست و نادرست مطلــقی در جهان وجود ندارد.
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی مرکزی
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
باورهای غیر منطقی یک ذهن
1. همه افراد جامعه باید مرا دوست بدارند و تأییدم کنند.
2. برای اینکه فردی ارزشمند و محبوب باشم، باید در همه زمینهها توانمند و بالیاقت بوده، در همه عرصهها باید پیشرفت کنم و دستآوردهای قابل توجهی کسب کنم.
3. جهان باید جایگاه عدل و انصاف بوده، همیشه باید با من خوب رفتار شود.
4. باورها و ارزشهای دیگران باید مشابه باورها و ارزشهای من باشد. دیگران باید کارها را همانطوری انجام دهند که من انجام میدهم.
5. افراد خاصی وجود دارند که بدذات و شرورند. آنها باید برای رفتارهای زشت خود بهشدت مذمت و تنبیه شوند.
6. من وقتی از عهده کاری به خوبی برنیایم، نمایانگر این است که آدم بدی هستم؛ یک شکستخورده و یک آدم احمق.
7. روزگار باید آنچه را من لازم دارم برایم فراهم سازد. زندگی بایست آسوده و راحت باشد. من نباید سختی بکشم یا رنج ببرم.
8. اگر امور و وقایع زندگی آنطور نباشد که من میخواهم، موجب نهایت بدبختی میشود و فاجعهانگیز خواهد بود. وقتی امور بر وفق مراد نباشد، احساس شادمانی و خرسندی در زندگی محال است.
9. اجتناب کردن از مشکلات، آسانتر از رویاروشدن با و حل و فصل نمودن آنهاست.
10. ناخشنودی و بدبختی من بهوسیله عوامل بیرونی (خارج از کنترل من) به وجود آمده است.
11. اگر این احتمال وجود داشته باشد که واقعه ناگواری در زندگی من ممکن است رخ بدهد، از هماکنون باید آماده باشم و بکوشم تا امکان به وقوع پیوستن آنها را به تأخیر اندازم یا از آنها جلوگیری کنم.
12. برای هر مشکل و مسئلهای همواره یک راهحل کامل و درست وجود دارد. اگر من نتوانم به آن راهحل دست یابم، بسیار وحشتناک و فاجعهآمیز خواهد بود.
13. تجارب و وقایع گذشته و تاریخچه زندگیام تعیینکننده مطلق رفتارها و خصوصیات کنونی من هستند. اثر گذشته را در تعیین رفتارهای کنونیام نمیتوانم نادیده بگیرم.
آلبرت الیس این باورهای سیزدهگانه را در چهار مقوله کلی طبقهبندی کرده است.
به اعتقاد او چهار مقوله باور ناسالم، هسته مرکزی تمام مشکلات روانشناختی هر فرد را تشکیل میدهند:
1. پرتوقعی (انتظار غیرمنطقی)
2. فاجعهپنداری (وحشتناک دیدن وقایع)
3. سطح پایین تحمل ناکامی (بیتحملی)
4. کمارزش شمردن خود (ناارزندهسازی خویشتن).
یه سری آدما هم هستن که وقتی با عابربانک کار می کنن
انگار در حال هک کردن و نفوذ به سیستم مالی بانک مرکزی هستن
پولتو بگیر برو دیگه ! کار داریم....
بعضی از این پسرا هنگام کار کردن با دستگاه عابر بانک همچین قیافه میگیرن و لفت میدن که انگار دارن سایته بانک مرکزی آمریکا رو هک میکنن :|
شارژ ایرانسلتو بخر بروووو بابا،کار داریم
نوار قرمز دور بسته بیسکوییت همه چیز ازقفل گاو صندوق بانک مرکزی گرفته
تا بخت دختر همسایه رو باز میکنه ..
بجز خود بیسکوییت رو .. !!!
حداقل انتظاری که از بانک مرکزی دارم اینه که با لحنی ملایم تر موجودی حسابم در تلفن بانک را صفر اعلام کنه.
بی پولم ، ایدز که ندارم!
بعضیام وقتی دارن با عابر بانک کار میکنن
جوری قیافه میگیرن
انگار دارن بانک مرکزی امریکا رو هک میکنن
شارژ ایرانسلتو بگیر برو کار داریم بااااااوو
مردی دارد در پارک مرکزی شهر نیویورک قدم میزند که ناگهان می بیند سگی به دختربچه ای حمله کرده است مرد به طرف انها می دود و با سگ درگیر می شود. سرانجام سگ را می کشد و زندگی دختربچه ای را نجات می دهد..پلیسی که صحنه را دیده بود به سمت آنها می آید و می گوید: تو یک قهرمانی…
فردا در روزنامه ها می نویسند:
یک نیویورکی شجاع جان دختربچه ای را نجات داد!
اما آن مرد می گوید: من نیوریورکی نیستم!
پس روزنامه های صبح می نویسند:
امریکایی شجاع جان دختربچه ای را نجات داد!!
آن مرد دوباره میگوید: من امریکایی نیستم!!
از او میپرسند :خب پس تو کجایی هستی ؟
««« من ایرانی هستم »»»
فردای آن روز روزنامه ها این طور می نویسند :
یک تند روی مسلمان سگ بی گناه امریکایی را کشت!!!
برگرفته شده از: ojeparvaz.blog.ir
+ فقظ یه ایرانیه که انقدر با غیرته......
به سلامتیش صلوات
یعنی اعتماد به نفس بعضیا رو اگه صندوق صدقات داشت
الان بانک مرکزی بود !
تو این فیلما دیدین وقتی از خواب پامیشن چقد تمیز و مرتبن!o.O
خیلی تلاش کردم منم یبار اون جوری از خواب پا شم…
ولی هر وقت پا میشم تو آینه خودمو میبینم
شبیه سرخ پوستای آدمخوار جنوب غربی آمریکای مرکزی شدم !