نوشته بود:
میذاشتی بتمرگم پیشت درستش کنیم باهم
الان برم چیکار کنم با هشت میلیارد آدم غریبه!؟
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی مرگم
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
من نمی خوام قبل از مرگم شفق قطبی رو ببینم، من فقط دلم میخواد قبل از مرگم، برای یک روز هم شده خوشبخت باشم بدون اینکه به فردا فکر کنم.
متاسفانه تراپیستم چیزی نمیگه فقط سوال میپرسه و من تو جوابهام میفهمم چه مرگمه. درواقع خودم دارم خودمو درمان میکنم.
بسه برگرد
من واسه تو عمرمو جنگیدم
مرگمو با چشم خودم دیدم
هرچی که هست تاوانشو میدم
بسه برگرد
من جون ندارم واسه این درد
رفتن تو پشتمو خالی کرد
از عمر من کم کن ولی برگرد.️🩹
#قفلی.
تنها در صورتی در لحظه مرگ افسوس خواهم خورد که مرگم به خاطر عشق نباشد.
ِ . عشق سالهای وبا
#گابریل_گارسیا_مارکز
Cause i loved you i swear i loved you till my dying day
تو رو دوست داشتم، قسم می خورم که تا روز مرگم دوستت داشتم
بعد از مرگم
فراموشم کن
کسیکه میمیرد، خسته است
و نمیخواهد در هیچجا زنده بمانَد!
#مهسا_چراغعلی
✿ کپشن خاص ✿
این را دیگر همه ی مردمانِ حاضر در اقلیمِ اطرافم میدانند که هر چند صباح یکبار ، بقچه ام را می اندازم گَلَم و با بغلی از کاغذ باطله راه می افتم میروم پشتِ هیچستان ! همانجا که سهراب بود …
تا شاید بتوانم دور از معاشرت و همهمه ی آدمها ، کمی از خودم را پیدا کنم ! چرا که من میدانم ، هرکجا ازدحام باشد ، صدایِ نور ، عطر آب ، سایه ی گنجشکها و رقص شمعدانی و دستِ خدا … گم میشوند !
در سکوت و غیبت از میانِ مردم است که تو میتوانی بیشتر آسمان را تماشا کنی و صفحات میان کتابت را ببوسی و یک تسبیح برداری و ذکر بگیری که “ چرا هستم !؟ “ و “ آخرین کار پیش از مرگم چه باید باشد ؟ “
و این بار دست از پا دراز تر برگشته ام !
شاید خیال کنید با طوماری حدیث و پند و نصیحت میخواهم آن ته مانده حوصله تان را بجَوَم و از آنچه فهمیده ام بگویم ! نه !
من دریافتم … به خوبی دریافتم …
نه آنقدر بزرگ هیبتم که جهان بی من بخشکد و مردم در نبودم تلف شوند یا در خاطرشان بمانم !
نه آنقدر ناچیزم که نشود لکه ای ، جوهری نور از حضورم بیوفتد روی زمین و جوانه شود ..
دریافتم آدمی همواره چیزی میانِ خوف و رجا بوده ! چیزی بینِ هیچ چیز و همه چیز بودن ! …
دریافتم که باید ما بقیِ ایامِ پیش رویم را به شنیدن بگذرانم … و بپذیرم من از دانستنی ها ، اندکی میدانم !
آن هم این است که :
“ هیچ چیز نمیدانم “
#میم_سادات_هاشمی
آمدی لیلی ولی مجنون از اینجا رفته است
خسته شد از بی وفایی کوله بارش بسته است
آمدی لیلی ولی این آمدن بی فایده است
عشق هامان گو چرا بوی خیانت داده است
آمدی لیلی ولی اینجا شقایق خسته است
تا ابد رخت عزا بر مرگ عشق پوشیده است
آمدی لیلی ولی شهردلم بی حوصله است
نوش دارویی ولی ،سهراب تو که مرده است
آمدی لیلی ولی این آمدن بی پرده است
چون که مجنونت دگر از زندگانی رفته است
مثل هرشب غصه ام تنهاییم را رانده است
تا سپیده پیش من آن با وفایم مانده است
یک نفر نام مرا سنگ صبورم خوانده است
بعد مرگم شعر هایم یادگاری مانده است
هرسال یکبار از کنار لحظهء مرگم
بیتفاوت گذشتهام
بیآنکه بفهمم
یکروز در چنین لحظهای
خواهم مُرد...
#افشین_یداللهی