کپشن های مربوط به مساز

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی مساز

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)

همتم تا میرود ساز غزل گیرد به دست

طاقتم اظهار عجز و ناتوانی میکند

سالها شد رفته دمسازم ز دست اما هنوز

در درونم زنده است و زندگانی میکند

#شهریار.
#شعر

کوک کن سازت را
با خطهای و چین های دست و صورتت
تا شکسته تر نشوی

روزگار ساز است نشو ناسازگار
عشق را دمساز کن باساز تار

من اگرساز کنم حاضری آواز کنی؟
غزلی خوانی و چون نغمه ی دل بازکنی

بلدم ناز خریدن بلدی نازکنی؟
یانشینی به برم شعرنوآغازکنی؟؟

بلدم رازنگهدارشوم رازبگو
بلدی راز نگهداری ودمسازشوی؟

بلدم باتوبه دنیای دلت سیرکنم
بلدی قفل دل عشق مرابازکنی؟

بلدم پر بکشم تابه نهایت به دلت
بلدی عشق شوی عاشقی ابراز کنی؟

چون خیالت

هر شب

مونس و دمساز من است!

شرم دارم

که شکایت کنم

از تنهایی!!...

خدای من
تو زیباترین ﺣﻀﻮﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﻨﯽ
ﻭ ﻣﻦ ﻋﺠﯿﺐ ﺑﻪ ﺁﻏﻮﺷﺖ ﺧﻮ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﻡ
ﺑﻪ ﺁﺑﯽ ﺁﺳﻤﺎﻧﺖ
ﺑﻪ ﺍﺟﺎﺑﺖ ﻫﺎﯼ ﺑﯿﺸﻤﺎﺭﺕ
ﺑﻪ ﺑﺨﺸﺶ ﻫﺎﯼ ﺳﺨﺎﻭتمندانه ات
خداوندا
ما را از آغوش امن خودت جدا مساز

شب خوش

نه بیمارم نه خوشحالم، نه از حالم خبر دارم
گهی با جان گهی با دل، گهی از هر دو بیزارم

گهی خم های در جوشم، گهی خمار می نوشم
گهی بیدار ولی خوابم، گهی در خواب و هشیارم

گهی بیگانه از خویشم، گهی بیگانه هم خویشم
گهی آنم، گهی اینم، گهی سر در گریبانم

گهی در شور و در سازم، گهی با غصه دمسازم
گهی تا عرش می تازم، گهی با ذره می سازم

گهی شاد و غزل خوانم، گهی از درد بی تابم
چه غوغاییست در این عالم، که من حیران حیرانم ....

الهی! قلبم در حصار زرق و برق دنیا زندانی است؛

یاریم کن تا آن را از محبت غیر تو پاک گردانم و تنها به ذکرت مشغول باشم...

عبادتی نصیبم کن که سرشار از سرچشمه امید تو باشد

و امیدم را به سیاهی ناامیدی مبدل مساز که خود گفتی تو را بخوانم تا اجابتم کنی...

سید محمدحسین بهجت تبریزی (زاده ۱۲۸۵ - درگذشته ۱۳۶۷) متخلص به شهریار (پیش از آن بهجت) شاعر ایرانی اهل آذربایجان بود که به زبان‌های ترکی آذربایجانی و فارسی شعر سروده است.

استاد شهریار در تبریز به‌دنیا آمد و بنا به وصیتش در مقبرةالشعرای همین شهر به خاک سپرده شد. در ایران روز درگذشت این شاعر معاصر را «روز شعر و ادب فارسی» نام‌گذاری کرده‌اند.



خراب از باد پائيز خمارانگيز تهرانم

خمار آن بهار شوخ و شهر آشوب شمرانم

خدايا خاطرات سرکش يک عمر شيدايي

گرفته در دماغي خسته چون خوابي پريشانم

خيال رفتگان شب تا سحر در جانم آويزد

خدايا اين شب آويزان چه مي خواهند از جانم

پريشان يادگاريهاي بر بادند و مي پيچند

به گلزار خزان عمر چون رگبار بارانم

خزان هم با سرود برگ ريزان عالمي دارد

چه جاي من که از سردي و خاموشي ز مستانم

سه تار مطرب شوقم گسسته سيم جانسوزم

شبان وادي عشقم شکسته ناي نالانم

نه جامي کو دمد در آتش افسرده جان من

نه دودي کو برآيد از سر شوريده سامانم

شکفته شمع دمسازم چنان خاموش شد کز وي

به اشک توبه خوش کردم که مي بارد به دامانم

گره شد در گلويم ناله جاي سيم هم خالي

که من واخواندن اين پنجه پيچيده نتوانم

کجا يار و دياري ماند از بي مهري ايام

که تا آهي برد سوز و گداز من به يارانم

سرود آبشار دلکش پس قلعه ام در گوش

شب پائيز تبريز است در باغ گلستانم

گروه کودکان سرگشته چرخ و فلک بازي

من از بازي اين چرخ فلک سر در گريبانم

به مغزم جعبه شهر فرنگ عمر بي حاصل

به چرخ افتاده و گوئي در آفاقست جولانم

چه دريايي چه طوفاني که من در پيچ و تاب آن

به زورقهاي صاحب کشته سرگشته مي مانم

ازين شورم که امشب زد به سر آشفته و سنگين

چه مي گويم نمي فهمم چه مي خواهم نمي دانم

به اشک من گل و گلزار شعر فارسي خندان

من شوريده بخت از چشم گريان ابر نيسانم

کجا تا گويدم برچين و تا کي گويدم برخيز

به خوان اشک چشم و خون دل عمريست مهمانم

فلک گو با من اين نامردي و نامردمي بس کن

که من سلطان عشق و شهريار شعر ايرانم

قسمت به مثقال است، حسرت به خروار است
پس واقعیت داشت: انسان زیان‌کار است

باری به راحت رفت، باری کراهت رفت
هربار می‌گفتم این آخرین بار است

کاری به باری نیست، وقتی عیاری نیست
گردانِ کوران را یک‌چشم سردار است

گاهی که لبخندی‌ست، دامی‌ست، ترفندی‌ست
از چیدنش بگذر، گل طعمه خار است

در امتدادِ باد بیدی خمید و گفت:
من روسیاهم، آه، حق با سپیدار است

حق با جماعت نیست، حتی اگر بسیار
بسیار ناچیز است، ناچیز بسیار است

همساز شو با درد، بگذار و بگذر، مرد
در موضعِ بهتان انکار اقرار است...

اس ام اس های جدید،عاشقانه، خنده دار و . . . ارسالی کاربران

همتم, میرود, گیرد, طاقتم, اظهار, ناتوانی, میکند, سالها, رفته, دمسازم, هنوز, درونم, زنده, زندگانی, شهریار, سازت, خطهای, صورتت, شکسته, نشوی, روزگار, ناسازگار, باساز, اگرساز, حاضری, آواز, غزلی, خوانی, نغمه, بازکنی, بلدم, خریدن, بلدی, نازکنی, یانشینی, رازبگو, نگهداری, ودمسازشوی, باتوبه, دنیای, سیرکنم, مرابازکنی, بکشم, تابه, نهایت, عاشقی, ابراز, خیالت, مونس, دارم, شکایت, تنهایی, خدای, زیباترین, تمندانه, خداوندا, آغوش, خودت, بیمارم, خوشحالم, بیزارم, جوشم, خمار, نوشم, بیدار, خوابم, هشیارم, بیگانه, خویشم, اینم, گریبانم, تازم, خوانم, تابم, غوغاییست, عالم, حیران, حیرانم, الهی, قلبم, حصار, زندانی, است؛, یاریم, محبت, گردانم, ذکرت, مشغول, باشم, عبادتی, نصیبم, سرشار, سرچشمه, امید, باشد, امیدم, سیاهی, ناامیدی, مبدل, گفتی, بخوانم, اجابتم, محمدحسین, بهجت, تبریزی, زاده, ۱۲۸۵, درگذشته, ۱۳۶۷, متخلص, شاعر, ایرانی, آذربایجان, زبانهای, ترکی, فارسی, سروده, استاد, بهدنیا, وصیتش, همین, سپرده, معاصر, نامگذاری, کردهاند, خراب, پائيز, خمارانگيز, تهرانم, بهار, آشوب, شمرانم, خدايا, خاطرات, سرکش, شيدايي, گرفته, دماغي, خسته, خوابي, پريشانم, خيال, رفتگان, جانم, آويزد, آويزان, خواهند, بادند, پيچند, گلزار, خزان, رگبار, بارانم, ريزان, عالمي, دارد, سردي, خاموشي, مستانم, مطرب, شوقم, گسسته, جانسوزم, شبان, وادي, عشقم, نالانم, جامي, افسرده, دودي, برآيد, شوريده, سامانم, شکفته, چنان, کردم, بارد, دامانم, گلويم, ناله, خالي, واخواندن, پنجه, پيچيده, نتوانم, دياري, ماند, مهري, ايام, گداز, يارانم, آبشار, دلکش, قلعه, تبريز, گلستانم, گروه, کودکان, سرگشته, بازي, گريبانم, مغزم, جعبه, فرنگ, حاصل, افتاده, گوئي, آفاقست, جولانم, دريايي, طوفاني, زورقهاي, صاحب, کشته, ازين, شورم, امشب, آشفته, سنگين, گويم, فهمم, خواهم, فارسي, خندان, گريان, نيسانم, گويدم, برچين, برخيز, عمريست, مهمانم, نامردي, نامردمي, سلطان, شهريار, ايرانم, قسمت, مثقال, حسرت, خروار, واقعیت, داشت, انسان, زیانکار, باری, راحت, کراهت, هربار, میگفتم, آخرین, کاری, نیست, وقتی, عیاری, گردانِ, کوران, یکچشم, سردار, گاهی, لبخندیست, دامیست, ترفندیست, چیدنش, بگذر, طعمه, امتدادِ, بیدی, خمید, روسیاهم, سپیدار, جماعت, بسیار, ناچیز, همساز, بگذار, موضعِ, بهتان, اقرار,