اولین روز اسفنداست
.برایتان........
.ﻳﻚ ﺑﺎﻍ ﺳﻼﻡ ...
.ﻳﻚ ﺳﺒﺪ ﻣﺤﺒﺖ ...
.ﻳﻚ ﺩﻧﻴﺎ ﻋﺸﻖ ...
.ﻳﻚ ﻋﺎﻟﻢ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﻲ ...
.ﻳﻚ ﺩﺷﺖ ﻻﻟﻪ ...
.ﻳﻚ ﺻﺤﺮﺍ ﻣﺴﺘﻲ
.ﻳﻚ ﻛﻮﻩ ﺩﻭﺳﺘﻲ ...
.ﻳﻚ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺳﺘﺎﺭﻩ ....
.ﻳﻚ ﺟﻬﺎﻥ ﺯﻳﺒﺎیی ...
.ﻳﻚ ﺩﺍﻣﻦ ﻧﻴﻚ ﻧﺎﻣﻲ ...
.ﻳﻚ ﻋﻤﺮ ﺳﺮﻓﺮﺍﺯﻱ ...
.ﻳﻚ ﺗﺒﺴﻢ ﻧﺎﺯ ...
.ﺍﺯ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺧﻮﺍﻫﺎﻧﻢ ...
.ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻣﻬﻤﻮﻥ ﻫﻤﯿﺸﻪ
.ﺧﻮﻧﻪ ﺩﻟﺘﻮﻥ ﺑﺎﺷﻪ،،،،،،
. اسفندتان پر از معجزه لبخند....️.️
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی مستي
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
وك كن ساعت خويش !
اعتباري به خروسِ سحري، نيست دگر
دير خوابيده و برخاسـتنـش دشـوار است
كوك كن ساعت خويش !
كه مـؤذّن، شبِ پيـش
دسته گل داده به آب
و در آغوش سحر رفته به خواب
كوك كن ساعت خويش !
شاطري نيست در اين شهرِ بزرگ
كه سحر برخيزد
شاطران با مدد آهن و جوشِ شيرين
دير برمي خيزند
كوك كن ساعت خويش !
كه سحرگاه كسي
بقچه در زير بغل،
راهي حمّامي نيست
كه تو از لِخ لِخِ دمپايي و تك سرفه ي او برخيزي
كوك كن ساعت خويش !
رفتگر مرده و اين كوچه دگر
خالي از خش خشِ جاروي شبِ رفتگر است
كوك كن ساعت خويش !
ماكيان ها همه مستِ خوابند
شهر هم . . .
خوابِ اينترنتي عصرِ اتم مي بيند
كوك كن ساعت خويش !
كه در اين شهر، دگر مستي نيست
كه تو وقتِ سحر، آنگاه كه از ميكده برمي گردد
از صداي سخن و زمزمه ي زيرِ لبش برخيزي
كوك كن ساعت خويش !
اعتباري به خروسِ سحري نيست دگر
و در اين شهر سحرخيزي نيست
و سـحر نـزديک است
چشم هاي تو قهوه ي ترک است ، ابروانت هواي کردستان
خنده هايت کلوچـه ي فومن ، گريه هاي تــو چــاي لاهيجان
ساحل انزلـي ست چشمانت ، مـــوج ها آبروت را بردند
تن داغ تو ماسه ي درياست ، توي گرماي ظهر تابستان
اي درخت مبـــارک نارنـــج ، تــو چــراغ محــله ي مــــايــي
مرد همسايه ي شما دزد است شاخه ات را براي من بتکان
مثل اخبار تازه مي ماني كه به چشم كسي نيامده اي
نكند ناگهـــان يكي برسد برساند تــــو را به گوش جهان
خبــر قتل عام آدم ها صبــح يک روز در مزارشريف
خبر يک تصادف خونين عصر يک روز جاده ي تهران
خبــر دستگيــري صدام مثـــل يک انفجـــار در بغداد
خبر دستگيري يک صرب توي شبه جزيزه ي بالكان
آن چنان تشنه ام اگر بدهند آب هاي مديترانه كم است
خبـــر چند شاخــــه ي زيتــــون خبــــر انتفاضـه و لبـنان
مستي و مي روي به جانب چپ، مستي و مي روي به جانب راست
گــــاه مثل مقاله اي در شـرق گـــاه چـــــون سرمقاله ي كيهـــــان!!
ماه مرداد بي تو مي گذرد حيف اين هفت تيـر خالي نيست
من خودم پيش پيش مي ميرم ديگر اين قدر ماشه را نچکان
تا بر سر كبر و كينه هستي پستي
تا پيرو نفس و بت پرستي مستي
از فكر جهان و قيد انديشه او
چون شيشه آرزو شكستي رستي
"پهلوان پورياي ولي"