تو ی کتاب خوندم که؛
“یکی از اصلی ترین دلایلی که نباید وقتی کسی رو با خودت همسفر کردی وسط راه ولش کنی اینه شاید این مسیر اون ادم نبوده و فقط بخاطر تو مسیرش رو عوض کرده.
به همین خاطر که دیگه حق نداری ی دفعه ولش کنی، چون اونجارو بلد نیست و ممکنه تا ابد گم بشه…”
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی مسیرش
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
به هیچکس نگو چه برنامهای تو ذهنته، تا اینکه انجامش بدی!
به هیچکس نگو هدفت چیه؛ تا اینکه مسیرشو کامل پیدا کنی.
به هیچکس نگو داری برای چی تلاش میکنی؛ تا اینکه به مقصد برسی.
به هیچکس نگو برای زندگیت چه برنامه داری تا اینکه توی اون جایگاه قرار بگیری.
بدبینی و انرژی منفی دیگران قاتل آرزوهاست دوستِ من!
تو یه کتابی خوندم که ؛
یکی از اصلی ترین دلایلی که نباید وقتی کسی رو با خودت همسفر کردی وسط راه ولش کنی
اینه که شاید این مسیر اون آدم نبوده و فقط به خاطر تو مسیرش رو عوض کرده به همین خاطره که دیگ حق نداری یه دفعه ولش کنی چون اونجا رو بلد نیست و ممکنه تا ابد گم بشه...
هنگامی که یک نوزاد سعی میکنه که یادبگیره که راه بره و۵۰ بار زمین میخوره، هیچوقت با خودش فکر نمیکنه؛که شاید من برای اینکار ساخته نشدم! اگر تو این آرزوی داری و توی مسیرش قرار گرفتی، حتما توانایی رسیدن بهش رو از ابتدا داشتی..!
هنگامی که یک نوزاد سعی میکنه یادبگیره
که راه بره و ۵۰ بار زمین میخوره،
هیچوقت با خودش فکر نمیکنه؛
که شاید من برای اینکار ساخته نشدم!
اگر آرزویی داری و توی مسیرش قرار گرفتی،
حتما توانایی رسیدن بهش رو از ابتدا داشتی..!
کم نیار …
آدمای خوب وجود دارن، شاید کمیاب باشن اما
وجود دارن و وقتی مسیرشون با تو تلاقی میکنه اونقدر بالغ باش که باهاشون بازی نکنی...
بزرگ شدن یه تصمیمه،نه فقط یه عدد...
. .
On ne croise jamais personne au hasard. Il y a une raison à ce croisement de chemins
ما هرگز با کسی اتفاقی آشنا نمیشیم
دلیلی بوده که مسیرشون با ما تلاقی کرده...
. .
آدمهای خوب همیشه اول داستان لبخند به لب دارند
در عمیق ترین فکرهایشان ، آنجا که دست هیچکس نمیرسد تا از دریای افکارشان بیرونشان بکشد ،باز حواسشان به دوستشان هست که دلش نگیرد
همان هایی که برای بچهای که با دقت از پشت پنجره ماشین بهشان زل زده شکلک در میاورند
آدمهایی که اشکشان دربیاید اشک در نمیاورند
خوبها وقتی ازشان تعریف میشود متواضعانه تبسم میکنند
در همه حال حالتان را جویایند و به یادتان هستند ،حتی اگر وقتی که خطاب کنیدشان : "چطوری بی مرام " باز لبخند مهربانانه شان را میزنند و میگویند "کوتاهی از ماست ، حالا اصل حالت چطوره با مرام ؟"
آدمهایی که فدایی شدند برای کس ها و ناکسها
دوست و دشمن فرقی نمیکند
مهربانی در بند بند وجودشان میجوشد
همان ها که لقمه ای اگر هست کوچکترینش سهم خودشان میشود و به هنگام گذر از جایی که پرنده ای در حال غذا خوردن است مسیرشان را کج میکنند که یه وقت نپرد ..
همان ها که پیرمرد دست فروشی را میبینند ،بغض میکنند
انها که دوست دارند زودتر از پدر و مادر و عزیزان خود بمیرند نکند که داغِ آنها را ببینند
همان ها که حسادت را بلد نیستند و وقتی خبرِ خوش برای دوستانشان میشوند اشک شوق در چشمهایشان حلقه میزند
آدمهای خوب متهم میشوند به بدی ، به شورش را در آوردن
ندانستم که چون خوبند، بدند
یا چون از خوبی شورش را درآورند ، بد شدند
اما هرچه که هست
نابند ، کماند
همان ها که آخر داستان ، وقتی ترک میشوند با وجود شکستهشدهشان
با اینکه مقصر نیستند
عذر خواهی میکنند و میگویند ببخش اگر حتی مهربانیم اذیتت میکرد ، دست خودم نبود، لبخند معرکه ات همیشگی ..
آدم های خوب
اول داستان محکومند به مرموزی بابت خنده ها و تبسمهاشان
و آخرش خوبی هایشان رنگ دیوانگی به خود میگیرد و با حرف های این و آنی که میگویند : "خلی به قرآن " "انقدر خوب نباش" میمیرند...
قدیمی ها ندانستند
خدا آدمهای خوب را زود نمیبرد
ما آدمهای خوب را زود میکشیم...
ﺯﻧﺎﻥ ﺯﯾﺒﺎ ﺷﺒﯿﻪ ﭘﺮﻧﺴﺲﻫﺎﯼ ﺩﯾﺰﻧﯽﻟﻨﺪ ﻭ ﺑﺎﺭﺑﯽ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ،
ﺷﺒﯿﻪ ﻭﺍقعیتند...!
ﺷﺒﯿﻪ ﺯﻧﯽ ﮐﻪ ﮔﺎﻫﯽ ﺩﺳﺖﻫﺎﯼ ﺧﯿﺴﺶ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺩﺍﻣﻨﺶ ﭘﺎﮎ ﻣﯽﮐﻨﺪ...
ﻭﺍﺷﮏﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺳﺮ ﺁستینَش...
ﻧﻪ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺁﺑﯽ ﺩﺍﺭﻧﺪ،
ﻧﻪ ﻧﺎﺧﻦﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻻﮎ ﺯﺩﻩ...
ﻧﮕﺮﺍﻥ ﭘﺎﮎ ﺷﺪﻥ ﺭﮊ ﻟﺐﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﻫﻢ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ...
ﺯﻧﺎﻥ ﺯﯾﺒﺎ، ﺯﻧﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎﻭﺭ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﻣﯽﺩﺍﻧﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﺑﮕﯿﺮﻧﺪ،
ﻗﺎﺩﺭ ﺑﻪ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻫﺮ ﮐﺎﺭﯼ ﻫﺴﺘﻨﺪ،
ﺩﺭ ﺗﻮﺍﻧﺎﯾﯽ ﻭ ﻋﺰﻡ ﯾﮏ ﺯﻥ ﮐﻪ ﻣﺴﯿﺮﺵ ﺭﺍ ﺑﺪﻭﻥ ﺗﺴﻠﯿﻢ ﺷﺪﻥ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻣﻮﺍﻧﻊ ﻃﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ،
ﺷﮑﻮﻩ ﻭ "ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ" ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ...
ﺩﺭ ﺯﻧﯽ ﮐﻪ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﺑﻨﻔﺴﺶ ﺍﺯ ﺗﺠﺮﺑﻪﻫﺎ ﻧﺸﺄﺕ ﻣﯽﮔﯿﺮﺩ،
ﻭ ﻣﯽﺩﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﺪ ﺑﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﺑﺨﻮﺭﺩ،
ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻠﻨﺪ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﻫﺪ،
ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ...
تو تلویزیون داره میگه:جوونا مسیر زندگیشون رو مشخص کنن تا موفق بشن...
مامانم برگشت گفت:مسیرشون مشخصه
یک جمله ..آشپزخانه
یک جمله...دست شویی
یک جمله ..تخت خواب. :D