آنجا که مولانا در «فیه ما فیه» می گوید:
ما چندین تلخی کشیده ایم
تا به منزلت شیرینی رسیدیم،
تو لذتِ شیرینی چه دانی
چون مشقتِ تلخی نکشیده ای؟
. .
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی مشقت
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
حال دلت که خوب باشد
پاییز می شود
قشنگ ترین فصل
ترافیک می شود
واقعیت زندگی شهری
کار پر مشقت،،،،،
جوهر مردانگی
و تنهایی، تمرین خودسازی
امان از وقتی که حال
دلت خوب نباشد!!!!
✿ کپشن خاص ✿
و کاش ندانی
تمام این سال ها
مرگبارترین فصلها پاییز بوده است
که بعد از تو
رو به جاده ی شمال که میروم
نه عطرِ دریا سرشار ترم میکند
نه بوییدن ساقههای برنج عاشق ترم
نه اندوهِ پر ابهتِ سبز جنگل ، شاعر ترم
و کاش هرگز ندانی
مشقتِ شبهای بی تو را مانوس شدن
مرگی ست هزار باره
محو شدنی غم انگیز
آرام آرام
بی امان
و هزار باره.......
#نیکی_فیروزکوهی
حال دلت که خوب باشد
پاییز می شود
قشنگ ترین فصل
ترافیک می شود
واقعیت زندگی شهری
کار پر مشقت،،،،،
جوهر مردانگی
و تنهایی، تمرین خودسازی
امان از وقتی که حال
دلت خوب نباشد!!!!
اگر دو برادر همسان را به مدت سه سال هر روز به بدترین شکل کتک بزنند و به اولی بگویید کتک خوردنش جزئی از یک تمرین ورزشی است و به دومی هیچ دلیلی برای کتک خوردنش ارائه ندهید، برادر اول بعد از سه سال به ورزشکاری قوی و با اعتماد به نفس بالا، و برادر دوم به انسانی حقیر و سرشار از عقدهها و کینهها تبدیل می شود.
کتک خوردن و رنج برای هر دو یکسان است، اما تفاوت در حکمتی است که می تواند به رنج کشیدن «معنا» بخشد. یکی به امید روزهای بهتر رنج می کشد و دیگری با هر ضربه خرُدتر و حقیرتر می شود.
اینکه چگونه با سختیها و مشقتهای زندگی کنار بیاییم و به آنها واکنش نشان دهیم، نهایتاً محصول یک «تصمیم شخصی» است.
میتوانیم تصمیم بگیریم به سختیها و مصائب اجتنابناپذیر زندگی از منظر «معنا و حکمت» نگاه کنیم تا در پسِ هر ضربهٔ روحی و هر لطمهٔ جسمی تنومندتر، مقاومتر و آگاهتر بیرون بیاییم یا اینکه تصمیم بگیریم در بهترین حالت یک «قربانی منفعل» با حیاتی پر از غم باشیم...
"ویکتور فرانکل"
به نظرم می تونن جنس دیوارای حموم رو از لیف درست کنن که آدم راحت مثه خرس کمرشو بکشه به دیوار دیگه!!این همه مشقت برای لیف کشیدن کمر نکشه!!!بابا یه ذره م مارو درک کنید شاید حال نداشته باشیم
مدیونید اگه فک کنید من آدم تنبلیم!!!!!
ﺍﻣﺮﻭﺯ 9 ﺍﮔﻮﺳﺖ ﻫﺴﺖ
193 ﺳﺎﻝ ﭘﯿﺶ ﺩﺭ ﭼﻨﯿﻦ ﺭﻭﺯﯼ ﺩﺭ ﯾﮏ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻓﻘﯿﺮ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ
ﭘﺴﺮﯼ ﺩﻧﯿﺎ ﺁﻣﺪ ﮐﻪ ﻧﺎﻡ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺩﻭﺍﺭﺩ ﻧﻬﺎﺩﻧﺪ ...
ﺩﺭ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﮐﻮﺩﮐﯽ ﺗﻔﺎﻭﺕ ﻓﺎﺣﺸﯽ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺳﻦ ﻭ ﺳﺎﻻﻧﺵ ﻧﺪﺍﺷﺖ
ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺍﺑﺘﺪﺍﺋﯽ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻣﺸﻘﺖ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﻭ ﺳﭙﺲ ﺗﺮﮎ ﺗﺤﺼﯿﻞ ﮐﺮﺩ ....
ﺍﻭ ﺩﺭ ﯾﮏ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺗﻌﻤﯿﺮ ﮐﯿﻒ ﻭ ﮐﻔﺶ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﮐﺮﺩ
ﺩﺭ 21 ﺳﺎﻟﮕﯽ ﺑﻪ ﺳﺮﺑﺎﺯﯼ ﺭﻓﺖ
ﺍﺯ ﺍﻭﻥ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ ﺩﯾﮕﻪ ﺧﺒﺮﯼ ﺍﺯﺵ ﻧﺪﺍﺭﻡ
خیال نکنم آدم بدرد بخوری شده باشه!!!
فقط یه ایرانی میتونه صبح جمعه ساعت 6 با هزار مشقت و برنامه ریزی قبلی پاشه بره بیرون حلیم بخوره , پارک بره,ورزش هم کنه,
بعد ساعت 9 برگرده خونه بگیره تا ظهر بخوابه :
یه سری آدما هستن که وسط امتحان بهت میگن فلان سوال رو برسون
تو هم با هزار مشقت جواب اون سوال رو بهش میرسونی
بعده اینکه جواب سوال رو مینویسه بهت میگه مطمئنی درسته؟
ای کاش مجازات قتل اعدام نبود!! اون موقع بهش نشون میدادم جواب سواله درسته یا نه!!
یــــــادتونه ؟
تو نمیکت ها باید سه نفری می نشستیم بعد موقع امتحان باید نفر وسطی میرفت زیر میز :|
یــــــادتونه ؟
نوک مداد قرمزای سوسمار که زبون میزدی خوش رنگتر میشد !
یــــــادتونه ؟
موقع امتحان باید کیف میذاشتیم بینمون که تقلب نکنیم !
یــــــادتونه ؟
یه مدت از این مداد تراشای رومیزی مد شده بود ، هرکی از اونا داشت خیلی باکلاس بود !
یــــــادتونه ؟
پاکن های جوهری که یه طرفش قرمز بود یه طرفش آبی بعد با طرف آبیش میخواستیم خودکار رو پاک کنیم همیشه آخرش یا کاغذ رو پاره میکردیم یا سیاه و کثیف میشد !
یــــــادتونه ؟
گوشه ی پایین ورق های دفتر مشقمون نقاشی میکشیدیم بعد تند برگ میزدیم میشد انیمیشن !
یــــــادتونه ؟
زنگ تفریح که تمام میشد مامورای آب خوری دیگه نمیزاشتن آب بخوریم !
یــــــادتونه ؟
تو راه مدرسه اگه یه قوطی پیدا میکردیم تا خود مدرسه شوتش میکردیم !
یــــــادتونه ؟
سر کلاس وقتی گچ تمام میشد خدا خدا میکردیم معلم به ما بگه برین از دفتر گچ بیاریم ، همیشه گچهای رنگی زیر دست معلم میشکست !
یــــــادتونه ؟
قدیما که تلویزیون کنترل نداشت یکی مجبور بود پای تلویزیون بخوابه کانالا رو با پاش عوض کنه !
یــــــادتونه ؟
مچ دستمون رو گاز میگرفتیم با خودکار بیک روی جای گازمون ساعت میکشیدیم !
یــــــادتونه ؟
وقتی حوصله درس نداشتیم الکی اجازه میگرفتیم میرفتیم دم سطل آشغال که مدادمون رو بتراشیم !
یــــــادتونه ؟
دوست داشتیم مبصر صف بشیم که پای بچه هارو سر صف جفت کنیم !
یــــــادتونه ؟
روزای سرد و بارانی ناظم میگفت مستقیم برین کلاس !
یــــــادتونه ؟
وایمیسادیم تو صف بعد ناظممون میگفت یه جوری بگین مرگ بر آمریکا تا صداتون برسه آمریکا ؛ ما هم ابله فکر میکردیم آمریکا همین کوچه بغلیه از ته جیییییییییییگرمون داد میزدیم !
یــــــادتونه ؟
وقتی مشقمون رو ننوشته بودیم معلم که میگفت کو مشقت الکی تو کیفمون رو میگشتیم میگفتیم یادمون رفته !
یــــــادتونه ؟
آرزومون این بود که وقتی از دوستمون می پرسیدیم درستون کجاست اونا یکی عقب تر باشن !
یــــــادتــونـــــــــــــــــــــه چـقـــدر شــــــیــــــریــن بـــــــود !!