از واقعیتها فرار میکنیم. روبروی اینه رژ لب میزنیم و خط چشم میکشیم و تند تند پلک میزنیم که اشکهایمان نریزد و زود فرار میکنیم تا مبادا ادمی که درون آینه نشسته لب باز کند و بگوید:
‏تو درست به اندازه حرف هایی که کسی را نداری که برایش بگویی، اندازه گریه هایی که برایشان شانه‌ای نداری،اندازه دستهایی که نیستند تا دستهای سردت را بگیرند و اندازه بوسه هایی که پشت لبخندهای مصنوعیت مخفی میشوند، تنهایی.

حاضرم با کل دنیا شرط ببندم
تنها چیزی که این روزا نداری
" آرامشه " !
حالا عیب نداره
با اون لبخند مصنوعیت جار بزن
همه جا
برو در گوشش با صدای لش ات بگو عاشقشی :
ولی ته کوچه که به من برسی
فقط برات دست میزنم :
باور کن
برق نگاهت دیگه منو گول نمیزنه ..

حاضرم با کل دنیا شرط ببندم
تنها چیزی که این روزا نداری
" آرامشه " !
حالا عیب نداره
با اون لبخند مصنوعیت جار بزن
همه جا
برو در گوشش با صدای لش ات بگو عاشقشی :
ولی ته کوچه که به من برسی
فقط برات دست میزنم :
باور کن
برق نگاهت دیگه منو گول نمیزنه ..

ﺑﻪ ﺑعضی ﺍﺯ ﺩﺧﺘﺮﺍﺑﺎﯾﺪ ﮔﻔﺖ : ﺑﻪ ﭼﯿﺖ ﻣﯿﻨﺎﺯﯼ؟؟؟
ﺑﻪ ﻟﻨﺰ ﺗﻮ ﭼﺸﺎﺕ؟؟؟
ﯾﺎ ﭘﺮﻭﺗﺰ ﺗﻮﻭ ﻟﺒﺎﺕ ﻭ ﮔﻮﻧﻪ ﻫﺎﺕ؟؟؟
ﺷﺎﯾﺪ ﺍﮐﺴﺘﻨﺸﻦ ﻣﻮﻫﺎﺕ ﻭ ﻣﮋﻩ ﻫﺎﯼ ﻣﺼﻨﻮﻋﯿﺖ؟؟؟
ﻧﺎﺧﻮﻧﺎﯼ ﮐﺎﺷﺘﻪ ﺷﺪﺕ؟؟؟
ﯾﺎ ﺩﻣﺎﻍِ ﻋﻤﻠﯿﺖ؟؟؟
.
ﻋﺰﯾﺰﻡ ﮐﺎﻣﻼ ﻣﺸﺨﺼﻪ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﺗﻢ ﺣﺎﻟﺖ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﻬﻢ
ﻣﯿﺨﻮﺭﺩﻩ
ﮐﻮﺑﯿﺪﯼ ﺍﺯ ﻧﻮ ﺳﺎﺧﺘﯽ !!!

عاغا مورد داشتیم پسره سرسفره عقد خفه شده و مرده...
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
حالا با قاشق عسل میدادی چی میشد؟؟؟ خب خواهر من ناخن مصنوعیت شل بوده دیگه.