آن را که حلال زادگی عادت و خوست؛
عیب همه مردمان به چشمش نیکوست
معیوب، همه عیب کسان مینگرد،
از کوزه همان برون تراود که در اوست
شبتون در پناه حق .️
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی معیوب
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
نمیدونم سیکلِ معیوب «مسئله پولش نیست» دقیقاً از کجا شروع شد بینِ ما،
اما اینو میدونم که این جایی که ما زندگی میکنیم، اتفاقاً خیلی جاها مسئله پولشه، خیلی جاها رو نمیشه رفت، خیلی لباسا رو نمیشه پوشید، خیلی کارا رو نمیشه کرد!
حس خجالت و شرمساری القا نکنید به اطرافیانتون.
. .
با سهمیه وارد دانشگاه میشوند، با رشوه مدرک میگیرند، با رانت به موقعیتی میرسند، با رشوه مجوز میگیرند و مردم بیگناه و از همه جا بیخبرند که تاوان این تسلسل معیوب را با جانشان میپردازند.
#متروپل #حادثه #آبادان
مهارت مدیریت خشم
خشم یک جور هیجانه، هیجانی طبیعی، هیجانی داغ و قرمز، هیجانی که وقتی سراغمون میاد، یک جور انرژی مضاعف توی بدن ایجاد میشه که انگار بدن رو به سمت دفاع از خودش سوق میده ،دفاع از حمله ای بیرونی، چه حمله ای فیزیکی و چه حمله ای روانی! اوضاع توی حمله های فیزیکی که مشخصه، اما حمله های روانی، مثل توهین ها، تحقیرها، ضایع شدن حقمون و به خطر انداختن موقعیت من ، می تونه علامت خطر برای فعال شدن این انرژی قدرتمند باشه. پس بنابراین خشم،برای نوع بشر( یا هر موجود دیگه) اثر بقا داره، و ما اگر خشمگین نشیم ، نمی تونیم از خودمون دفاع کنیم، و وقتی نتونیم از خودمون دفاع کنیم، از بین می ریم! پس ما حق داریم خشمگین بشیم، و از این حس به نحو احسنت ، جهت ادامه زندگی مون استفاده کنیم! پس چرا داریم مدیریت این هیجان رو آموزش میدیم؟! چون این هیجان هم مثل تمام هیجانهای دیگه ، باید از راه درستش ابراز بشه تا آسیب نزنه، نه به من ، و نه به دیگری! مشکل اصولا از جایی شروع میشه ما زیاد از حد این حس رو تجربه می کنیم، دم به دیقه! هر کی هر چیزی میگه، هرکی ، هر کاری می کنه من رو خشمگین می کنه! خب همونطور که گفتیم وقتی آدمها تحقیر و توهین می کنند و یا حقمون رو می گیرن ، ما می تونیم خشمگین باشیم، اما اگر تمام رفتارهای آدمهای اطراف رو تحقیر و توهین برداشت می کنیم، یعنی یک جای کار ،گیر اساسی داره، و اونجا، جایی هست که نقاط حساس من زیادن، و هر کی با فشار اون نقطه باعث میشه جیغ من به هوا بره ، فکر می کنم همه دنیا منو تحقیر می کنند ، نادیده می گیرن و میخوان حقم رو بخورن! و قطعا تو همچین دنیایی ، من باید با فریاد ، فحاشی، شکستن ، و کتک زدن، حقم رو از همه پس بگیرم. چون من پوست من انقدر نازک شده که تحمل نزدیک شدن هیچ عاملی، حتی کوچکترین عامل دردناک رو نداره، پوست روانی من ، همون عزت نفس معیوب رو میگم، همون نفسی که شدیدا زخمیه هیچ کس نمی تونه بهش دست بزنه. بهتره که نگاه کنیم و ببینیم که چه چیزهایی ما رو خیلی بهم می ریزن، اونها رو پیدا کنیم و بدونیم که اونها همون چیزهایی هستند که ما درون خودمون مشکلی اساسی می دونیم ، و درون خودمون هنوز باهاش کنار نیومدیم، و اونها زخم های ما رو تشکیل میدن ، زخم هایی که به جای معالجه و درمانشون، روشون رو پوشوندیم تا یادمون برن، اما آدمها با لمس اونها به ما نشون میدن که زخم ها هنوز هستند و باید براشون کاری کرد.
روانشناس فرنوش خالدی
در عصر سلیمان نبی، پرندهاى براى نوشیدن آب به سمت بركهاى پرواز كرد.
اما چند كودك را بر سر بركه دید، پس آنقدر انتظار كشید تا كودكان از آن بركه متفرق شدند.
همین كه قصد فرود بسوى بركه را كرد، اینبار مردى را با محاسن بلند و آراسته دید كه براى نوشیدن آب به آن بركه مراجعه نمود.
پرنده با خود اندیشید كه این مردى باوقار و نیكوست و از سوى او آزارى به من متصور نیست. پس نزدیك شد، ولی آن مرد سنگى به سویش پرتاب كرد و چشم پرنده معیوب و نابینا شد.
پرنده شكایت نزد سلیمان برد.
پیامبر آن مرد را احضار کرد. محاكمه و به قصاص محكوم نمود و دستور به كور كردن چشم داد.
آن پرنده به حكم صادره اعتراض كرد و گفت:
"چشم این مرد هیچ آزارى به من نرساند، بلكه ریش او بود كه مرا فریب داد! و گمان بردم كه ازسوى او ایمنم پس به عدالت نزدیكتراست اگر محاسنش را بتراشید
تا دیگران مثل من فریب ریش او را نخورند"
“ علامه دهخدا “
کانال فانوس
@FaaaNoooS
این دخترایی که ..
با دیدن یه استاد جوون ..
برق از سرشون می پره !
اینایی که باعث میشن ..
با کارای خاک تو سریشون ..
هم از خودشون ..
هم از استادتون ..
بدتون بیاد !
همونایی که ..
دلشون اتوبانِ ..
و معلوم نیس کی میاد و کی میره ..
اینا رو کاریشون نداشته باشین ..
طفلکیا مخشون معیوبه !