یه جایی از زندگی هست که دیگه نمی‌شه تظاهر کرد همه‌چی خوب پیش می‌ره؛ باید نقاب‌ها رو کنار بزنی، از پشت سنگری که ساختی بیای بیرون و با واقعیت‌ها رو‌به‌رو بشی. از یه جایی دیگه نمی‌شه غم‌هات رو لای زر ورق بپیچی؛ باید تلخی‌اش رو مزه مزه کنی و بذاری عمق وجودت رو بسوزونه. غمی که درونت آتیش به پا نکنه، بیهوده‌ مغمومت کرده.