امشب شبی دیگر شدومن با دلم تنها شدم
گفتم حدیث عاشقی رسوا تر از رسوا شدم
پروانه واربرگردشمع آتش زدم بر جان خود
در عالم ناباوری ناگه چنین پیدا شدم
در عالم شوریدگی با آن همه دلدادگی
پا بر همه عالم زدم شیدا تر از شیدا شدم
این است حدیث عاشقی بشنو زمن این راز را
در جمع مدهوشان دگر تنها ترین تنها شدم
درکنج عزلت گوشه ای من بودم و تنها دلم
گفت و شنودی داشتیم تا عاقبت رسوا شدم
افسوس از این بندگی با این همه شرمندگی
تا من به خود باز آمدم پیدای نا پیدا شدم...
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی مندگی
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
You don’t have to defend or explain your decisions to anyone. It’s your life. Live it without apologies.
لازم نیست از تصمیمات خود دفاع کنید یا برای کسی توضیح دهید. این زندگی شماست، بدون شرمندگی زندگی کن.
.࿐
امشب شبی دیگر شدومن با دلم تنها شدم
گفتم حدیث عاشقی رسوا تر از رسوا شدم
پروانه واربرگردشمع آتش زدم بر جان خود
در عالم ناباوری ناگه چنین پیدا شدم
در عالم شوریدگی با آن همه دلدادگی
پا بر همه عالم زدم شیدا تر از شیدا شدم
این است حدیث عاشقی بشنو زمن این راز را
در جمع مدهوشان دگر تنها ترین تنها شدم
درکنج عزلت گوشه ای من بودم و تنها دلم
گفت و شنودی داشتیم تا عاقبت رسوا شدم
افسوس از این بندگی با این همه شرمندگی
تا من به خود باز آمدم پیدای نا پیدا شدم..☘
دقت کردیدانسانهای صادق به صداقت حرف هیچکس شک نمیکنند و حرفِ همه را باور دارند.
انسانهای دروغگو تقریبا حرف هیچکس را باور ندارند و معتقدند که همه دروغ میگویند .
انسانهای امیدوار همواره در حال امیدوار کردن دیگرانند .
انسانهای نا امید همیشه آیه یاس میخوانند .
انسانهای حیله گر معتقدند که همه مشغول توطئه هستند
انسانهای شریف همه را شرافتمند میدانند
انسانهای بزرگوار بیشترین کلامشان ، تشکر از دیگران است.
انسانهای نظر بلند هرکاری برای هرکسی میکنند بازهم با شرمندگی میگویند:
ببخشید که بیشتر از این از دستم بر نیامد .
انسانهای تنگ نظر هرکاری برای هرکس انجام دهند چندین برابر می بینندش .
انسانهای بامحبت در نهایت مهربانی همه را با جانم ، عمرم ، عزیزم خطاب میکنند.
انسانهای متواضع تقریبا در مقابل خواسته همه دوستان میگویند: چشم سعی میکنم
انسانهای پرتوقع انتظار دارند همه در مقابل حرف هایشان بگویند چشم .
انسانهای حسود همیشه فکر میکنند که همه به آنها حسادت میکنند .
انسانهای دانا در جواب بیشتر سوالات میگویند: نمیدانم .
انسانهای نادان تقریبا در مورد هر چیزی میگویند: من بهترمیدانم
به اتهام دزدی۱۷۰۰تومان (باسیخ) از صندوق کمیته امداد، آورده بودنش دادسرا
بازپرس (باشرمندگی) میپرسید ضامن داری؟
پیرمرد (دستبند داشت) فقط نگاه میکرد
هفده ساله بودم که در جایی خواندم '' اگر هر روز جوری زندگی كنید كه انگار آن روز
آخرین روز زندگی تان باشد شاید یك روز این نظر به حقیقت تبدیل بشود''.
این جمله روی من تأثیر گذاشت و از آن موقع به مدت سی و سه سال هر روز وقتی كه توی
آینه نگاه ميكنم از خودم ميپرسم اگر امروز آخرین روز زندگی من باشد آیا باز هم كارهایی
را كه امروز باید انجام بدهم ، انجام ميدهم یا نه .
هر موقع جواب این سؤال نه باشد من ميفهمم در زندگی ام به یك سری تغییرات احتیاج دارم.
به خاطر دانستن این كه بالآخره یك روزی خواهم مرد برای من به یك ابزار مهم تبدیل شده بود
كه كمك كرد خیلی از تصمیمهای زندگی ام را بگیرم ...
چون تمام توقعات بزرگ از زندگی ، تمام غرور ، تمام شرمندگی از شكست ،
در مقابل مرگ ... رنگی ندارند .
" سخنرانی در دانشگاه استنفورد - استیو جابز - ۱۹۵۵-۲۰۱۱ "
ﺣﺎﺝ ﺁﻗﺎ ﻗﺮﺍﺋﺘﯽ:
ﭼﺮﺍ ﺑﻌﻀﯽ آدمﻫﺎ ﺑﺎ ﮐﻮﭼﮏﺗﺮﯾﻦ ﮔﻨﺎﻫﯽ ﺗﻮ ﻫﻤﯿﻦ ﺩﻧﯿﺎ ﻣﺠﺎﺯﺍﺕ ﻣﯽﺷﻦ، ﺍﻣﺎ ﯾﻪ ﺳﺮﯼ ﻫﺮ ﮔﻨﺎﻫﯽ ﺩﻟﺸﻮﻥ ﻣﯽﺧﻮﺍﺩ ﻣﯽﮐﻨﻦ ﻭ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﺭﻭﺯ ﻫﻢ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ؟؟؟
ﭘﺲ ﻋﺪﺍﻟﺖ ﺧﺪﺍ ﮐﺠﺎﺳﺖ؟
ﺁﺩﻣﻬﺎ ﺳﻪ ﺩﺳﺘﻪﺍﻧﺪ:
۱. ﻋﯿﻨﮏ
۲. ﻣﻠﺤﻔﻪ
۳. ﻓﺮﺵ
ﻭﻗﺘﯽ ﯾﮏ ﻟﮑﻪ ﭼﺎﯾﯽ ﺑﻨﺸﯿﻨﺪ ﺭﻭﯼ ﻋﯿﻨﮑﺖ، "ﺑﻼﻓﺎﺻﻠﻪ" ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺎ "ﺩﺳﺘﻤﺎﻝ" ﮐﺎﻏﺬﯼ ﭘﺎﮎ ﻣﯽﮐﻨﯽ!
ﻭﻗﺘﯽ ﻫﻤﺎﻥ ﻟﮑﻪ بنشیند ﺭﻭﯼ ﻣﻠﺤﻔﻪ، ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﯼ "ﺳﺮ ﻣﺎﻩ" ﮐﻪ ﻟﺒﺎﺱﻫﺎ ﻭ ﻣﻠﺤﻔﻪﻫﺎ ﺟﻤﻊ ﺷﺪ، ﻫﻤﻪ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺑﺎ "ﭼﻨﮓ” (مثل ﺯﻣﺎﻥ ﻗﺪﯾﻢ) ﻣﯽﺷﻮﯾﯽ!
ﻭﻗﺘﯽ ﻫﻤﺎﻥ ﻟﮑﻪ ﺑﻨﺸﯿﻨﺪ ﺭﻭﯼ ﻓﺮﺵ، ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﯼ "ﺳﺮ ﺳﺎل"، ﺑﺎ "ﺩﺳﺘﻪ ﺑﯿﻞ"ﺑﻪ ﺟﺎﻧﺶ ﻣﯿﺎﻓﺘﯽ!
ﺧﺪﺍ ﻫﻢ ﺑﺎ ﺑﻨﺪﻩﻫﺎﯼ مؤﻣﻨﺶ ﻣﺜﻞ ﻋﯿﻨﮏ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻣﯽﮐﻨﺪ.
ﺑﻨﺪﻩﻫﺎﯼ ﭘﺎﮎ ﻭ ﺯﻻﻟﯽ ﮐﻪ ﺟﺎﯾﺸﺎﻥ ﺭﻭﯼ ﭼﺸﻢ ﺍﺳﺖ، ﺗﺎ ﺧﻄﺎ ﮐﺮﺩﻧﺪ، ﺑﻼﻓﺎﺻﻠﻪ ﺣﺎﻟﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﯽﮔﯿﺮﺩ (ﻭﺍﻟﺒﺘﻪ ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎ ﻭ ﺧﻔﯿﻒ).
ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻮﻗﻌﺶ ﺗﻨﺒﯿﻪ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﺁﻥ ﻫﻢ ﺑﺎ ﭼﻨﮓ!
ﻭ ﺁﻥ ﮔﺮﺩﻥ ﮐﻠﻔﺖﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﺩ ﺗﺎ ﭼﺮﮎﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﺟﻤﻊ ﺷﻮﺩ; (ﻗﺮﺁﻥ ﮐﺮﯾﻢ: ﻣﺎ ﺑﻪ ﮐﺎﻓﺮﺍﻥ ﻣﻬﻠﺖ ﻣﯽﺩﻫﯿﻢ ﺗﺎ ﺑﺮ ﮐﻔﺮ ﺧﻮﯾﺶ ﺑﯿﺎﻓﺰﺍﯾﻨﺪ) ﻭ ﺳﺮ ﺳﺎﻝ (ﯾﺎ ﻗﯿﺎﻣﺖ، ﯾﺎ ﻫﻢ ﺩﻧﯿﺎ ﻭ ﻫﻢ ﻗﯿﺎﻣﺖ) ﺣﺴﺎﺑﯽ ﺍﺯ ﺷﺮﻣﻨﺪﮔﯽ ﺷﺎﻥ ﺩﺭ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ.
یک دقیقه سکوت ،
بخاطر خجالت کشیدن مردی که درامدش کفاف زندگیشو نمی دادچه برسد به خرید عید و پای رفتن به خونه رو نداشت..
یکدقیقه سکوت
بخاطر شرمندگی مردی که لباس چروکیده دست دوم رو بنام جنس خارجی تن بچش کرد برویش خندید و در خفا اشگ ریخت…
یکدقیقه سکوت
بخاطر زنی بی سرپرست که نخواست شرافت و ناموسش لکه دار شود غرورش را زیر پا گذاشت و خونه تکونی دیگران رو انجام داد و خانم خونه اربابی کرد براش …
یکدقیقه سکوت
بخاطر تبسم مصنوعی بر کنج لب زنی که چرخ کرده سنگدونی مرغ رو بجای گوشت چرخ کرده بخورد بجه ی در ارزوی کبابش داد …
یکدقیقه سکوت
بخاطر مستاجری که سر درد رو بهونه کرد و دستمال بر سر بست و پتو بر سر کشید و گریه کرد برای عید که صاحبخونه در قبال اجاره های عقب افتاده جوابش کرده بود
یکدقیقه سکوت
بخاطر بچه ای که خجالت کشید و تو کوچه نیومد و با حسرت از لای در همبازیهای لباس نو بر تن رو دید زد..
ﯾﮏ ﭘﯿﺮﺯﻥ ﺩﻭ ﮐﻮﺯﻩ ﯼ ﺁﺏ ﺩﺍﺷﺖ ﮐﻪ ﺁﻧﻬﺎﺭﺍ ﺁﻭﯾﺰﺍﻥ ﺑﺮ ﯾﮏ ﺗﯿﺮﮎ ﭼﻮﺑﯽ
ﺑﺮﺩﻭﺵ ﺧﻮﺩ ﺣﻤﻞ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ .
ﯾﮑﯽ ﺍﺯﮐﻮﺯﻩ ﻫﺎ ﺗﺮﻙ ﺩﺍﺷﺖ ﻭﻣﻘﺪﺍﺭﻯ ﺍﺯﺁﺏ ﺁﻥ ﺑﻪ ﺯﻣﻴﻦ ﻣﻰ ﺭﻳﺨﺖ ، ﺩﺭ
ﺻﻮﺭﺗﯿﮑﻪ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺁﺏ ﺩﺍﺧﻞ ﺁﻥ ﺑﻄﻮﺭﮐﺎﻣﻞ ﺑﻪ
ﻣﻘﺼﺪ ﻣﯽ ﺭﺳﯿﺪ .
ﺑﻪ ﻣﺪﺕ ﻃﻮﻻﻧﯽ ﻫﺮﺭﻭﺯﺍﯾﻦ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﻣﯿﺸﺪ ﻭ ﺯﻥ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﯾﮏ ﮐﻮﺯﻩ
ﻭﻧﯿﻢ ، ﺁﺏ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﯽ ﺑﺮﺩ .
ﻭﻟﯽ ﮐﻮﺯﻩ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺍﺯ ﻣﺸﮑﻠﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺷﺮﻣﮕﯿﻦ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻓﻘﻂ
ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺴﺖ ﻧﯿﻤﯽ ﺍﺯ ﻭﻇﯿﻔﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﺪ .
ﭘﺲ ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺎﻝ ، ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ ﮐﻮﺯﻩ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺑﻪ ﺳﺘﻮﻩ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻃﺮﯾﻖ
ﭼﺸﻤﻪ ﺑﺎﭘﯿﺮﺯﻥ ﺳﺨﻦ ﮔﻔﺖ .
ﭘﯿﺮﺯﻥ ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﺯﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ "" ﻫﯿﭻ ﺗﻮﺟﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯼ ﮐﻪ ﮔﻠﻬﺎﯼ ﺯﯾﺒﺎﯼ ﺍﯾﻦ
ﺟﺎﺩﻩ ﺩﺭﺳﻤﺖ ﺗﻮ ﺭﻭﯾﯿﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﻧﻪ ﺩﺭ ﺳﻤﺖ ﮐﻮﺯﻩ , ﺳﺎﻟﻢ؟ ""
ﺍﮔﺮ ﺗﻮ ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﻧﺒﻮﺩﯼ ﺍﯾﻦ ﺯﯾﺒﺎﻳﯽ ﻫﺎ ﻃﺮﻭﺍﺕ ﺑﺨﺶ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﻦ ﻧﺒﻮﺩ .
ﻃﯽ ﺍﯾﻦ ﺩﻭﺳﺎﻝ ﺍﯾﻦ ﮔﻠﻬﺎ ﺭﺍ ﻣﯽ ﭼﯿﺪﻡ ﻭ ﺑﺎ ﺁﻧﻬﺎ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﻡ ﺭﺍﺗﺰﯾﯿﻦ
ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ….
ﻫﺮﯾﮏ ﺍﺯﻣﺎ ﺷﮑﺴﺘﮕﯽ ﺧﺎﺹ ﺧﻮﺩﺭﺍ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﻭﻟﯽ ﻫﻤﯿﻦ ﺧﺼﻮﺻﯿﺎﺕ
ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﺎﺭﺍ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﻟﺬﺕ ﺑﺨﺶ ﻭ ﺩﻟﭙﺬﯾﺮ ﻣﯿﮑﻨﺪ .
"" ﺑﺎﯾﺪ ﺩﺭ ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﺧﻮﺑﯽ ﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﺟﺴﺘﺠﻮ ﮐﻨﯽ ﻭ ﺑﯿﺎﻣﻮﺯﯼ ""
" ﭘﺲ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺷﮑﺴﺘﮕﯽ ﻫﺎ ﻧﺒﺎﺵ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪ ﺍﯼ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﻓﻘﻂ
ﻧﻮﻉ ﺁﻥ ﻣﺘﻔﺎﻭﺕ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺍﺻﻼ ﺷﺮﻣﻨﺪﮔﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ ..
ﺧﻠﻘﺖ ﻣﺎ ﺍﯾﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﺍﺳﺖ ".
خدایا عالمانه گناه کردم و جاهلانه توبه
قصّه من و غصّه تو سر دراز دارد
حال و نشاطم صرف گناه شد
خمیازه هایم سهم خدا
خدایا
می خواستم چیزی بگویم
ولی نه ، تو که خود باخبری از دلم
از سکوتم،از عصیانگری هایم!
خدایا
تو از امتحان من
من از شرمندگی رد شدن
سیر نخواهیم شد گویا!