عاشق كشي،ديوانه كردن،مردم آزاري!
يك جفت چشم مشكي و انقدر كارايي؟!
"مهدي صادقي"
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی مهدي
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
ما معتقديم که عشق سر خواهد زد
بر پشت ستم کسي تير خواهد زد
سوگند به هر چهارده آيه نور
سوگند به زخم هاي سرشار غرور
آخر شب سرد ما سحر مي گردد
مهدي به ميان شيعه برمي گردد
اللهم عجل لوليک الفرج
قال المهدي (ع):
قَد آذانا جُهَلاءُ الشّيعَهِ وَ حُمَقاؤهُم ، وَ مَن دينُهُ جَناحُ البَعُوضَهِ اَرجَحُ مِنه...
ُ
نادانان و کم خردان شيعه و کسانی که پر و بال پشه از دينداری آنان برتر و محکم تر است ، ما را آزار می دهند...
«نذر کرده ام
يک روزي که خوشحال تر بودم
بيايم و بنويسم که
زندگي را بايد با لذت خورد
که ضربه هاي روي سر را بايد آرام بوسيد
و بعد لبخند زد و دوباره با شوق راه افتاد
يک روزي که خوشحال تر بودم
مي آيم و مي نويسم که
اين نيز بگذرد
مثل هميشه که همه چيز گذشته است و
آب از آسياب و طبل طوفان از نوا افتاده است
يک روزي که خوشحال تر بودم
يک نقاشي از پاييز ميگذارم , که يادم بيايد زمستان تنها فصل زندگي نيست
زندگي پاييز هم مي شود , رنگارنگ , از همه رنگ , بخر و ببر
يک روزي که خوشحال تر بودم
نذرم را ادا مي کنم
تا روزهايي مثل حالا
که خستگي و ناتواني لاي دست و پايم پيچيده است
بخوانمشان
و يادم بيايد که
هيچ بهار و پاييزي بي زمستان مزه نمي دهد
و
هيچ آسياب آرامي بي طوفان....»
مهدي اخون ثالث
چه ازدحام غريبي است ، تن به تن ، تنها!
دلم درون تن و تن به پيرهن ، تنها
به غارت آمده امروز يادهاي قديم
منم ، مقابل يک دسته راهزن ، تنها
اتاق درهم من صحنه ي نبرد شده است
تمام خاطره ها با همند و من تنها
دلش به فتح کدامين نبرد خوش باشد
کنون که چاه شغاد است و تهمتن تنها؟
چه غربتي است به قانون مرد بودن ما
که خنده با هم ، اما گريستن تنها
"مهدي شهابي"
لحظه ي ديدار نزديک است.
باز من ديوانه ام، مستم.
باز مي لرزد دلم، دستم.
باز گويي در جهان ديگري هستم.
هاي! نخراشي به غفلت گونه ام را، تيغ!
هاي! نپريشي صفاي زلفکم را، دست!
و آبرويم را نريزي دل
- اي نخورده مست -
لحظه ي ديدار نزديک است.
(مهدي اخوان ثالث)