کپشن های مربوط به موقعي

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی موقعي

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)

آن بالا كه بودم، فقط سه پيشنهاد بود:
اول گفتند زنی از اهالیِ جورجيا، همسرم باشد. خوشگل و پولدار. قرار بود خانه ای در سواحلِ فلوريدا داشته باشيم. با يک كوروتِ كروكیِ جگری. تنها اشكال‌اش اين بود كه زنم در چهل و سه سالگی سرطانِ سينه می‌گرفت. قبول نكردم. راست اش تحمل‌اش را نداشتم.
بعد، موقعيتِ ديگری پيشنهاد كردند: پاريس، خودم هنرپيشه مي‌شدم و زنم مدلِ لباس. قرار بود دو دخترِ دو قلو داشته باشيم. اما وقتی گفتند يكی از آنها در نه سالگی در تصادفی كشته می‌شود. گفتم حرف‌اش را هم نزنيد.
بعد، قرار شد كلوديا زنم باشد. با دو پسر. قرار شد توی محله‌های پايينِ شهرِ ناپل زندگی كنيم. توی دخمه‌ای عينِ قبر. امّا كسی تصادف نكند. كسی سرطان نگيرد. قبول كردم.

حالا كلوديا، همين كه كنارم ايستاده است، مدام می‌گويد که خانه، نورِ كافی ندارد، بچه ها كفش و لباس ندارند، يخچال، خالی است. امّا من اهميتی نمی دهم. می دانم اوضاع می توانست بدتر از اين هم باشد. با سرطان و تصادف.

كلوديا اما اين چيزها را نمی‌داند. بچه ها هم نمی‌دانند..

اگه يه موقعي تو يه موقعيتي گير كردين كه يكي مي خواست بكشتتون زودي بگين :

بكش ! بكش!! راحتم كن معطل چي هسستي؟ د يالا لعنتي !

تو همه فيلما امتحان خودشو پس داده.

البته در مورد سيلي پدر كاملا بي نتيجه بوده !

ﻣﺎﺭ ﺧﺸﻤﮕﯿﻦ .... ﺷﺒﻲ ﻣﺎﺭ ﺑﺰﺭﮔﻲ ﻭﺍﺭﺩ ﺩﻛﺎﻥ ﻧﺠﺎﺭﻱ ﻣﻴﺸﻮﺩ ﺑﺮﺍﻱ ﭘﻴﺪﺍ ﻛﺮﺩﻥ ﻏﺬﺍ. ﻭ ﻋﺎﺩﺕ ﻧﺠﺎﺭ ﺍﻳﻦ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﻣﻮﻗﻊ ﺭﻓﺘﻦ ﺑﻌﻀﻲ ﺍﺯ ﻭﺳﺎﻳﻞ ﻛﺎﺭﺵ ﺭﺍ ﺭﻭﻱ ﻣﻴﺰ ﺑﮕﺬﺍﺭﺩ ﺍﻥ ﺷﺐ ﻫﻢ ﺍﺭﻩ ﻛﺎﺭﺵ ﺭﻭﻱ ﻣﻴﺰ ﺑﻮﺩ ﻫﻤﻴﻨﻄﻮﺭ ﻛﻪ ﻣﺎﺭ ﮔﺸﺘﻲ ﻣﻴﺰﺩ ﺑﺪﻧﺶ ﺑﻪ ﺍﺭﻩ ﮔﻴﺮ ﻣﯿﻜﻨﺪ ﻭ ﻛﻤﻲ ﺯﺧﻢ ﻣﻴﺸﻮﺩ . ﻣﺎﺭ ﺧﻴﻠﻲ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﻣﻴﺸﻮﺩ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﻓﺎﻉ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺍﺭﻩ ﺭﺍ ﮔﺎﺯ ﻣﻴﮕﻴﺮﺩ ﻛﻪ ﺳﺒﺐ ﺧﻮﻧﺮﻳﺰﻱ ﺩﻭﺭ ﺩﻫﺎﻧﺶ ﻣﻴﺸﻮﺩ ﺍﻭ ﻧﻤﻴﻔﻬﻤﺪ ﻛﻪ ﭼﻪ ﺍﺗﻔﺎﻗﻲ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺍﺭﻩ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺣﻤﻠﻪ ﻣﻴﻜﻨﺪ ﻭ ﻣﺮﮔﺶ ﺣﺘﻤﻲ ﺳﺖ ﺗﺼﻤﻴﻢ ﻣﻴﮕﯿﺮﺩ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﺧﺮﻳﻦ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺩﻓﺎﻉ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺷﺪﻳﺪﺗﺮ ﺣﻤﻠﻪ ﻛﻨﺪ ﻭ ﺩﻭﺭ ﺍﺭﻩ ﺑﺪﻧﺶ ﺭﺍ ﭘﻴﭽﺎﻧﺪ ﻭ ﻫﻲ ﻓﺸﺎﺭ ﺩﺍﺩ. ﻧﺠﺎﺭ ﺻﺒﺢ ﻛﻪ ﺁﻣﺪ ﺭﻭﻱ ﻣﻴﺰ ﺑﺠﺎﯼ ﺍﺭﻩ ﻻﺷﻪﺀ ﻣﺎﺭﻱ ﺑﺰﺭﮒ ﻭ ﺯﺧﻢ ﺁﻟﻮﺩ ﺩﻳﺪ ﻛﻪ ﻓﻘﻂ ﻭ ﻓﻘﻂ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺑﻴﻔﻜﺮﻱ ﻭ ﺧﺸﻢ ﺯﻳﺎﺩ ﻣﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﺍﺣﻴﺎﻧﺎ ﺩﺭﻟﺤﻈﻪ ﺧﺸﻢ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﻧﺠﺎﻧﻴﻢ ﺑﻌﺪ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻣﻴﺸﻮﻳﻢ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺭﻧﺠﺎﻧﺪﻩ ﺍﻳﻢ ﻭ ﻣﻮﻗﻌﻲ ﺍﻳﻦ ﺭﺍ ﺩﺭﻙ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ ﻛﻪ ﺧﻴﻠﻲ ﺩﻳﺮ ﺷﺪﻩ ... ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺑﻴﺸﺘﺮﺍﺣﺘﻴﺎﺝ ﺩﺍﺭﺩ ﻛﻪ ﮔﺬﺷﺖ ﻭ ﭼﺸﻢ ﭘﻮﺷﻲ ﻛﻨﻴﻢ ﺍﺯ ﺍﺗﻔﺎﻗﻬﺎ، ﺍﺯﺁﺩﻣﻬﺎ ، ﺍﺯ ﺭﻓﺘﺎﺭﻫﺎ ، ﮔﻔﺘﺎﺭﻫﺎ ! ﮔﺬﺷﺖ ﻭ ﭼﺸﻢ ﭘﻮﺷﻲ ﻋﺎﻗﻼﻧﻪ ﻭ ﺑﺠﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﻳﺎﺩ ﺩﻫﻴﻢ، ﭼﻮﻥ ﻫﺮ ﻛﺎﺭﻱ ﺍﺭﺯﺵ ﺍﻳﻦ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻛﻪ ﺭﻭﺑﺮﻭﻳﺶ ﺑﺎﻳﺴﺘﻲ ﻭﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﻛﻨﻲ ...!


يک روز بعد از ظهر وقتي اسميت داشت از سرکار به خانه باز مي‌گشت، سر راه زن مسني را ديد که ماشينش خراب شده و ترسان در برف ايستاده. اسميت از ماشين پياده شد و خودش را معرفي کرد و گفت من آمده‌ام کمکتان کنم. زن گفت صدها ماشين از روبروي من رد شدند، اما کسي نايستاد، اين واقعاً لطف شماست.
وقتي اسميت لاستيک را عوض کرد و درب صندوق عقب را بست که آماده رفتن شود، زن پرسيد: من چقدر بايد بپردازم؟
اسميت پاسخ داد: شما هيچ بدهي به من نداريد. من هم در چنين شرايطي بوده‌ام؛ روزي شخصي پس از اينکه به من کمک کرد، گفت اگر واقعاً مي‌خواهي بدهي‌ات را بپردازي، بايد نگذاري زنجير عشق به تو ختم شود.
چند مايل جلوتر، زن کافه کوچکي را ديد و داخل شد تا چيزي ميل کند و بعد به راهش ادامه دهد؛ اما نتوانست بي‌توجه از لبخند شيرين زن پيشخدمت باردار بگذرد، او داستان زندگي پيشخدمت را نمي دانست و احتمالاً هرگز نخواهد فهميد، وقتي پيشخدمت برگشت تا بقيه صد دلار را بياورد، زن بيرون رفته بود، درحاليکه روي دستمال سفره يادداشتي گذاشته بود.
وقتي پيشخدمت نوشته را خواند اشک در چشمانش حلقه زد؛ در يادداشت نوشته بود : شما هيچ بدهي به من نداريد. من هم در اين موقعيت بوده‌ام؛ يک نفر به من کمک کرد و گفت اگر مي‌خواهي بدهي‌ات را به من بپردازي، نبايد بگذاري زنجير عشق به تو ختم شود.. همان شب وقتي زن پيشخدمت به خانه برگشت، درحاليکه به ماجراي پيش آمده فکر مي‌کرد به شوهرش گفت: دوستت دارم اسميت! همه چيز داره درست ميشه!!

صدا ميكنم " تــــــــــــو " را...

اين " جان" كه ميگويي

جانم را ميگيرد...!

موقعي كه نيستي....

دمار از روزگارم در مي آورد....

اس ام اس های جدید،عاشقانه، خنده دار و . . . ارسالی کاربران

بالا, بودم, پيشنهاد, گفتند, اهالیِ, جورجيا, همسرم, باشد, خوشگل, پولدار, قرار, خانه, سواحلِ, فلوريدا, داشته, باشيم, كوروتِ, كروكیِ, جگری, تنها, اشكالاش, سالگی, سرطانِ, سينه, میگرفت, قبول, نكردم, راست, تحملاش, نداشتم, موقعيتِ, ديگری, كردند, پاريس, خودم, هنرپيشه, ميشدم, مدلِ, لباس, دخترِ, وقتی, آنها, تصادفی, كشته, میشود, گفتم, حرفاش, نزنيد, كلوديا, محلههای, پايينِ, شهرِ, ناپل, زندگی, كنيم, دخمهای, عينِ, امّا, نكند, نگيرد, حالا, همين, كنارم, ايستاده, مدام, میگويد, نورِ, كافی, ندارد, ندارند, يخچال, خالی, اهميتی, دانم, اوضاع, توانست, بدتر, چيزها, نمیداند, نمیدانند, موقعيتي, كردين, خواست, بكشتتون, زودي, بگين, راحتم, معطل, هسستي, يالا, لعنتي, فيلما, امتحان, خودشو, داده, البته, مورد, سيلي, كاملا, نتيجه, بوده, وقتي, اسميت, سرکار, ميگشت, مسني, ماشينش, خراب, ترسان, پياده, معرفي, آمدهام, کمکتان, صدها, روبروي, شدند, نايستاد, واقعاً, شماست, لاستيک, صندوق, آماده, رفتن, پرسيد, چقدر, بايد, بپردازم, پاسخ, بدهي, نداريد, چنين, شرايطي, بودهام؛, روزي, شخصي, اينکه, ميخواهي, بدهيات, بپردازي, نگذاري, زنجير, مايل, جلوتر, کافه, کوچکي, داخل, چيزي, راهش, ادامه, دهد؛, نتوانست, بيتوجه, لبخند, شيرين, پيشخدمت, باردار, بگذرد, داستان, زندگي, دانست, احتمالاً, هرگز, نخواهد, فهميد, برگشت, بقيه, دلار, بياورد, بيرون, رفته, درحاليکه, دستمال, سفره, يادداشتي, گذاشته, نوشته, خواند, چشمانش, حلقه, نبايد, بگذاري, همان, ماجراي, ميکرد, شوهرش, دوستت, دارم, داره, درست, ميشه, ميكنم, ميگويي, جانم, ميگيرد, نيستي, دمار, روزگارم, آورد,