من یک آريايي ام؛ اهورامزداي من الله است، از تبار کوروشم ، ولی شاهم حسين بن علی (ع) ست، از ديار آرشم ، ولی کماندار من مسلم بن عقیل است، امپراطوری ام هخامنشی ست ، ولی جغرافيای من بين الحرمين است، شاه عباس را دوست دارم ، ولی شاه من عباس بن علی ست ، آری من ايراني ام عاشق کاوه ، مديون نادرشاه ، ولی پيامبرم محمدبن عبدالله(ص)است، قدمت کشورم از ماورای تاريخ است وبه قدمت آن مینازم زیبایی های تاریخ کشورم را دوست دارم ، ولی تمام زیبایی های دنیا را در کلام مولایم حیدرکرار میبینم ، آري آري من يک ايراني ام... و متنفرم از کسانی ک به اسم تاریخ کشورم به اعتقاداتم ضربه میزنند... من یک آریایی شیعه ام....
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی مولایم
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
مردی را میشناسم که غربتش به اندازه غربت همه بشریت سنگین و جانسوز است
آقای بزرگواریست که غم و غصه اش از سالها قبل آغاز شده
از یک گودال خونین
یا شاید قبل تر از آن
از یک تشت خونین
شاید قبل تر
از یک محراب خونین
شاید از یک کوچه تنگ
یک چادر خاکی
دلش تنگ است مولایم
هر روز که میگذرد دل تنگ تر میشود
شمارا به خدا قسم
دعا کنید
برای خودم هیچ نمیخواهم
برای یک مرد دعا کنید
دعا کنید در تقدیرش امشب ملائک بنویسند:
ظهـــــور...!
مولایم هرچه فکر میکنم به نتیجه ای نمیرسم ،
تو امده ای برای ما ...
اما ما نمی اییم برای تو ...
ولی دلگرمم به : هر چه از دل براید لا جرم بر دل نشیند ،
پسره فاطمه ادرکنی...
خوبی هایمان...
خنده ها
گریه ها
شادی ها
زیارت ها
و حتی معرفت هایمان با حضور مولایمان معنا پیدا میکند
پس مولایم بیا تا من هم معنا پیدا کنم...
جانبازان شیمیایی ما، گمنام ترین و سربلند ترین قهرمانان جبهه های دفاع مقدس هستند.
آنها هر روز، زندگی در میان شعله های آتش را تجربه می کنند.
داستان نشستن شیخ الانبیاء حضرت ابراهیم(ع) در دل آتش حکایت همین جانبازان ماست
که از نسل معنوی همان پیامبر آتش نشینند.
جانبازان دلاور ما در هر جبهه ای از جبهه های مقدس ردپایی از خود گذاشته اند
که آثار آنها را در تمامی جبهه های غرب و جنوب می توان دید.
آنها گاه در لابلای کوه های سر به فلک کشیده کردستان به جست وجو و دفاع مشغول می شدند
و گاه در میان امواج خروشان کارون و اروند، در پی دیار دلدار، تن به طوفان دریا سپرده اند،
که حکایت شان یک تاریخ حادثه را در برابر ما آشکار می کند.
اگر چه بسیاری از مجاهدان این دیار، پاداش شجاعتشان را از خدای سبحان گرفته اند
و به مقام عظمای شهادت نایل آمدند، اما اگر به دقت به جاده زندگی نگاه کنیم،
سوارانی را می بینیم که همچنان چالاک و چابک به سمت نور در حرکتند
و بیرق فتح و پیروزی و نوید ظهور مولایمان را در دست پرقوتشان به اهتراز در آورده اند.