وقتي قلبهايمان كوچكتر از غصههايمان ميشود،
وقتي نميتوانيم اشكهايمان را پشت پلكهايمان مخفي كنيم و بغضهايمان پشت سر هم ميشكند،
وقتي احساس ميكنيم بدبختيها بيشتر از سهممان است و رنجها بيشتر از صبرمان؛
وقتي اميدها ته ميكشد و انتظارها به سر نميرسد،
وقتي طاقتمان طاق ميشود و تحملمان تمام...
آن وقت است كه مطمئنيم به تو احتياج داريم و مطمئنيم كه تو، فقط تويي كه كمكمان ميكني...
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی ميده
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
سلام
ميدهم
از عمق اين دلِ تاريك
به آخرين پسر خانواده ي خورشيد ...
WHEN YOU DO WHAT YOU CAN ,
GOD WILL DO WHAT YOU CAN'T ...
"وقتى تو كارهايى كه ميتونى رو انجام ميدى،
خدا هم كارهايى رو كه تو نميتونى
رو برات انجام ميده "
هميشه يه نفر هست كه داره كارهايى كه تو گفتى نميتونم انجام بدم رو
انجام ميده.
چرا اون يك نفر خودت نباشى؟!
نيمى از زندگى مان
ميشود صرفِ اينكه به آدمهاى ديگر ثابت كنيم،
ما چقدر خوشبختيم...
به آدمهايى كه شايد خوشبختى برايشان تعريفِ ديگرى دارد
حتى اگر واقعاً هم خوشبخت باشيم،
اما همين خودنمايى،
ما را تبديل ميكند به بدبخت ترين آدمِ روى زمين!
غذايى اگر جلويمان ميگذارند،
قبل از لذت بردن از غذا،
ترجيح ميدهيم آن را به رخِ ديگران بكشيم...
سفرى اگر ميرويم،
ترجيحمان اين است كه بگوييم،
ما آمديم به بهترين نقطه ى روى زمين،تو
بمان همان جهنم هميشگى...
واردِ رابطه اگر ميشويم،عالم و آدم را با خبر ميكنيم،
كه ببينيد چقدر خاطرِ من را ميخواهد،
تو اما بمان در همان پيله ى تنهايى ات...
ما لذت بردن را پاك فراموش كرده ايم
مسيرى را ميرويم كه خطِ پايان ندارد،
فقط ميرويم كه از بقيه جا نمانيم...!
برعكس عمل كن!
10روز، بجاى اينكه احساسِ يك آدم ضعيف و غمگين را داشته باشى،
احساسِ يك انسانِ با اقتدار و قوى را داشته باش و از تهِ دل اقتدار و شادى را حس كن.
يعنى چه ؟
یعنی به خودم دروغ بگويم؟
چه فكر كنى ضعيف هستى
و چه فکر کنی قوى، در هر دو صورت حرفت درست است ،
پس چه بهتر
كه یک رفتارِ دارایِ سود را بخواهید...
اين كار چه سودى دارد؟
جهانت را به سمتِ آنچه كه رفتار ميكنى سوق ميدهد...
رژيمِ تو تنها به چيزهايى كه ميخورى نيست.
آنچه ميبينى،
آنچه گوش ميدهى،
آنچه ميخوانى، آدمهايى كه با آنها وقت ميگذرانى هم جز رژيم محسوب ميشوند.
در مورد چيزهايى كه به صورت فیزیکی، احساسى، معنوى و فکری به درونت راه ميدهى آگاه باش...
مهم ترين اتفاقاتِ زندگى هم
به وقتش اگر اتفاق نيفتد
مزه اش را از دست ميدهد!
مثلاً همين من "تو" را
درست در همين لحظه
در همين حال
در همين فصل
كنارِ همين روزهاى كسل كننده ام ميخواهم
مى دانى؛
آمدنت
سالها بعد هم اگر برايم رخ دهد،
نه اينكه آن روزها دوستت نداشته باشم ، نه
ولى قبول كن،
انتظار زيادش آدم را خسته ميكند...
من از احساسى كه حيف ميشود اين روز ها حرف ميزنم
از دوست داشتنى كه بايد كنارِ گوش ت زمزمه كنم و كيفى كه از ديدن صورتت وقتى با شنيدنش سرخ ميشود
من نبودنت را هر روز
مثل يك بغض مى خورم و
ميترسم از هضم نبودنت
گلايه اى نيست،
اما بايد بدانى،
اينقدر دست نيافتنى بودنت
دارد مجابم ميكند به دست كشيدن از
دوست داشتنى كه پر است از نداشتنت!
موضوع انشاء:
يلداى خود را چگونه گذرانديد؟
با سلام خدمت آموزگار خوب و دوستان عزيزم
ديشب يلدا به ما خيلى خوش گذشت .دور هم بوديم و تا تونستيم خورديم و خنديديم ،فال هم گرفتيم. البته پدرم ميگفت شايعه شده كه هندوانه ها را یه كسايى ارزون خريدن و انبار كردن كه گرون بفروشن،به همين دليل من نخريدم تا با مفاسد اقتصادى مبارزه كنم.
مادرم هم گفت: خوب كارى كردى و به من گفت عكس يك هندوانه بكش بگذاريم تو سفره يلدا، منم كشيدم خوشگل شد. مامان گفت: تو روزنامه خوندم كه دونه هاى انار دل درد مياره، براى همين نخريدم.
مادر من خيلى به سلامتى خانواده اهميت ميدهد. خواهرم عكس يه انار رو از تو روزنامه كند گذاشت تو سفره، يه انار بزرگ که دونه هاش سياه بود.
مامان گفت: شب نميشه آجيل خورد سر دلتون سنگين ميشه و خوابهاى بد ميبينيد براى همين فقط نخود چى و كشمش خريدم كه خيلى هم خاصيت دارد .مادرم خيلى مهربان است.
مادرم گفت: رفتم ميوه فروشى كه ميوه بخرم خيلى شلوغ بود منصرف شدم .مامان پرتقال و سيبى رو كه داشتيم مثل گل درست كرده بود و توى بشقاب چيده بود خيلى قشنگ شده بود دلمون نميامد بخوريم ولى مامان گفت: بخورين كه نمونه ميكروب ميگيره، مامانم خيلى با سليقه هست.
بابا آخر شب فال حافظ گرفت،
همش يادم نيست ولى اولش ميگفت:
مژده اى دل كه مسيحا نفسى ميايد.
خلاصه يلداى خوبى بود ،چون ما دل درد نگرفتيم، خوابهاى بد هم نديديم، تازه با مفاسد اقتصادى هم مبارزه كرديم .
اين بود انشاى من اميدوارم خوشتان آمده باشد.
معلم گفت: آفرين دخترم خوب بود اينم يه نمره ۲۰
دانش آموزى از ته كلاس گفت: خانم اجازه سرما خوردين؟ معلم گفت:
چطور ؟ شاگرد گفت آخه خانم اجازه... از چشمتون داره اشك مياد.
معلم گفت: آره يادم نبود كه سرما خوردم...
حواسمان باشد
چیست؟
به نوعي رابطه گفته ميشود كه مدت آن يك هفته الا سه ماه به طول مي انجامد. در اين نوع رابطه طرفين يكديگر را عشقم، نفسم، زندگيم ،همیشگیمی،مامان بچه هام،پدر توله سگام ناميده و در اين مدت خود رادر فضای مجازی علل الخصوص اینستاگرام با پست های آنچنانی و کامنت های آنچنانی تر زیر پست هم، خفه ميكنند. در اين نوع رابطه كه فقط بين انسان ها جاريست بعد از مدتي يكي از طرفين مبتلا به بيماري چُس کنی شده و سمتي ديگر كشيده ميشود و طرف ديگر مبتلا به افسردگي با دست و پايي خط خطي و عکس های پروفایل "هه" "من گرگم ولی فلانم کردن " ،
"من با تنهایی تو به تنهایی" كه پس از دل داري دادن هاي يك شخص ديگر موجب تسكين و ايجاد يك رل فور اِور ديگر ميشود و اين داستان ادامه دارد... :))))