ﻋﻠﻢ ﭘﺰﺷﮑﯽ ﺛﺎﺑﺖ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺷﮑﺴﺘﻦ ﺩﻝ ﻭﺍﻗﻌﻴﺖ ﺍﺳﺖ .��
ﻳﻌﻨﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﻝ ﮐﺴﯽ ﻣﻴﺸﮑﻨﺪ ﺩﺭ ﻗﻠﺐ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﺪ؛
ﻣﺜﻞ ﻳﮏ ﺧﻮﻥ ﺭﻳﺰﯼ ﮐﻮﭼﮏ ﻳﺎ ﻳﮏ ﺟﺮﺍﺣﺖ...
ﮐﻪ ﺣﺘﯽ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﺳﮑﺘﻪ ﻗﻠﺒﯽ ﺷﻮد...
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی ميشکند
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
براى گريه انداختن من نيازبه داد وفرياد نيست
بغض لعنتى من اين روزها با عزيزم و جانم هم ميشکند
دوستان این متن وخودم نوشتم!!لطف کنین بخونین واگه نظری داشتین حتمابگین!!!
"من يک تبعيدي ام...
به جايي که...به دنيايي که...سکوت فرياد ميزند
آنقدر که حنجره اش خش برميدارد
سرزميني که صدا در آن جريان ندارد
هيچ چيز
سکوت مطلق...
روحم در اين بي رحمي عميق زنجير شده!!
صدايي که در گلو خفه ميشودو گوشي که گداي کلمات ميشود.
بغضي که به خاک ميسپرد شکستنش را...
دنيايي که نه چشم ميبيند ونه نگاهي خوانده ميشود
مثل اينکه زل زده باشي به يک فصل نرسيده...
وانتظاري که هيچ کس در آن سويش نيست،يک انتظار مطلقا يک طرفه...
واشکي متبلور ميشود اما به بلوغ نميرسد
وبه خاک ميسپرد سقوطش را از چشمه ي دريايي اش...
زنداني نيستم!!آزادم!آزاد
نه چون پرنده اي که در آسمان اوج ميگيردو ميشکند سپر تندبادهارا
نه چون پروانه اي که روزي هزاران بار حس زنده بودن در او احيا ميشود، دوباره ودوباره
بلکه مثل بچه گنجشکي که توي لانه ي چوبي اش دل ميزند براي پرواز،بال ميزند،بال ميزند
اما هيچ!!!هيچ
همه فکر ميکنند پرواز را ياد نگرفته!!پس مادرش کو؟؟
همه به دنبال مقصري ديگر!!
اما از کجا معلوم که پرواز را از خاطر نبرده باشد؟؟!!
خاطره ي چگونه ي تکاندن بالهايش پشت ميله هاي سخت فراموشي محبوس نشده باشد؟؟!!
از کجا معلوم تخم باروري آرزوهايش را مار نخورده باشد؟؟!!
داشتم ميگفتم!!
وآنقدر بال ميزند که خسته از اين مکرر بيهوده دوباره به خواب ميرود
خوابي که کسي نميداند بايد در انتظار بيداري دوباره اش ماند يا نه!؟؟!
شايد تخم آزادي من را نيز ماري از دنياي خودم خورده باشد؛
کسي چه ميداند...؟؟!!
گاهي با يک قطره، ليواني لبريز مي شود
گاهي با يک کلام، قلبي آسوده و آرام ميگردد
گاهي با يک کلمه،يک انسان نابود مي شود
گاهي با يک بي مهري،دلي ميشکند
مراقب بعضي يک ها باشيم
در حالي که ناچيزند،همه چيزند . . .
شيشه اى ميشکند ، يک نفرميپرسد؟که چرا شيشه شکست، يک نفرميگويد شايداين رفع بلاست ديگرى ميگويد شيشه ى پنجره را باد شکست ، دل من سخت شکست ، هيچکس هيچ نگفت ،غصه ام رانشنيد ، ازخودم ميپرسم ارزش قلب من ازشيشه ى پنجره هم کمتر بود .