یک اتاق و لقمهای نان و کمی آغوش او
من چه میخواهم مگر از این مکعب بیشتر؟!
-سیدسعیدصاحبعلم • ~
. .
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی مکعب
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
دانشکده فنی و مهندسی:
پیش بینی سال 1439 شمسی یعنی 35 سال بعد.
عید نوروز سال 1439 هست، من اکنون ۵۵ ساله هستم آنقدر پیر شدم که دیگه توان حرف زدن و ایستادن ندارم ۸۰ ساله به نظر مي رسم! بيماري وخيم كليه دارم، چون آب اندكي مي نوشم و می دانم كه زمان زيادی از عمرم باقي نمانده. امروزه من يكي از پيرترين افراد جامعه هستم. به ياد دارم وقتي كودكي بودم همه چيز خيلي متفاوت بود. بچه های ۳۰ ساله من الآن، ۵۵ ساله بنظر می رسند. من از آب تنی در رودخانه ها و دوش گرفتن و ماندن چند ساعتی زیر دوش حمام لذت مي بردم! اما امروزه با یک لیتر آب باید دوش بگیرم و بدون استفاده از آب سرم ر ا تميز نگه دارم. در آن زمان ما، ماشين هایمان را با آب لوله كشي مي شستیم! امروزه بچه ها باور نمی كنند كه ما آب را اين چنين اسراف مي کردیم. من هشدارهايی را كه در آن می گفتند آب را هدر ندهيد، به خاطر مي آورم. اما هيچ كس توجه نمی كرد و فكر مي كردیم كه آب هرگز تمام نمی شود. امروزه تمام رودخانه ها، سد ها، درياچه ها و ساير منابع آب تمام يا خشكيده اند يا آلوده شده اند. صحراهای بزرگ جايگزين مناظر طبيعي اطراف ما شده اند. ۱۸ استان از ۳۱ استانی که در سالهای 1394 داشتیم الان دیگر لم یزرع و غیرقابل سکونت بوده و در تمام مناطق که وضعیت بیابانی و کویری دارند. عفونت هاي گوارشی، بيماری های پوستی و ناراحتی های سيستم كليوی عامل اصلی مرگ و مير شده است. صنعت به خاطر عدم تامین آب مورد نیاز نیمه تعطیل شده و بيكاری چشمگير است؛ كارخانجات تصفيه آب كه آب قابل شرب از فاضلاب و آب های آلوده توليد می كنند، مراكزاصلی اشتغال شده اند. هرج و مرج و حمله برای تهیه ی آب در خيابان ها رواج يافته و امری عادی شده بیشتر تنش های بین المللی بر سر منابع آب هست. سرانه آب ما زیر ۳۰۰ متر مکعب در سال رسیده که در سال 1394 درحدود ۱۷۰۰ متر مکعب بود. هشتاد درصد غذای انسان ها در روز از مواد مصنوعی تهيه می شود و میوه ها گلخانه ای هستند. در گذشته مقدار آب توصيه شده براي شرب هر فرد، 8 ليوان آب بود اما امروزه من فقط یک ليوان آب می نوشم. لباس ها اکثرا جهت صرفه جوی در مصرف آب يكبار مصرف هستند كه آن هم باعث افزايش مقدار زباله ها شده است. ما مجبوريم از سپتيك تانك ها برای فاضلاب استفاده كنيم چون سيستم های تصفيه فاضلاب شهری به دليل كمبود آب كار نمی كنند. مقاومت بدنی انسان ها نيز تحليل رفته است و چين و چروك ناشی از كم آبي در پوست انسان ها زياد شده است، بسياری از بچه ها با عقب ماندگی و جهش های ژنتیکی ناشی از آلودگی آب و مواد غذایی متولد می شوند. WHO این موضوع را به ایران در سال ۲۰۰۷ بعد از مطاله دشت خوزستان و در سال ۲۰۱۰ بعد از خشکی هامون هشدار داده و در سال ۲۰۱۵ نیز در مسئله خشکی دریاچه ارومیه اخطار مجدد داده شده که مردم و دولت مردان اعتنایی به هشدارهای جهانی ندارند، به طوریکه یک مسئله ساده سیاسی انتخاباتی! را میلیون ها بار مهمتر از این دانستند. شبکه های ارتباطی مشغول سیاسی کاری و سیاست بازی بودند که نتیجه ی آن امروزه موجب تنش آبی با کشور های همسایه زیاد هست. تمام اکوسیستم های آبی از بین رفته است. نفس کشیدن مشکل شده و هوای آلوده و توده هوای گرد و خاکی بیداد می کند. بیماریهای تنفسی زیاد شده، مراتع و جنگل ها نابود شده یا در حال نابودی هستند. من احساس گناه می كنم، چون به نسلي تعلق دارم كه ويرانی محيط زيست را سبب شده و يا حداقل به توصيه های صرفه جويی آب توجهی نكرديم و امروزه فرزندان ما بهای بسيار سنگينی ر ا براي آن پرداخت می كنند. صادقانه بگويم مردم اشتياق و امیدی برای زندگی ندارند و مهمتر از همه، تخريب محيط زيست به نقطه ی غير قابل برگشتی رسيده است . آه كه چقدر دلم می خواهد كه برگردم و مردم آن زمان را مجبور كنم كه اين موضوع را بفهمند كه هنوز فرصتی برای حفظ سرزمین و كره زیستمان زمين داشتيم. با اين دل نوشته، من می خواهم وجدان شما و تمام مسئولین را در خصوص منابع طبيعي بيدار كنم . اين يك شوخی نيست، امروزه اين واقعيت زندگی ماست بنابراين كاری برای فرزاندانتان انجام دهيد و زندگی را به ميراث بگذاريد و حق زندگی را از آیندگان دریغ نکنیم.
یارو مکعب روبیک رو زیر پنج ثانیه حل کرده
اونوقت من از خواب پا میشم تا یه ربع دنبال دستام میگردم
دوستان این متن از خودمه! لطف کنین بخونینش و حتی اگه خوشتون نیومد، نطرتون ودرموردش بگین:)
"دل کوچکم دستش را آرام به دیوار میگیرد و به روبرو اما نگاه نمیکند!
سنگ کوچکی به پایش گیر میکند... قل میخورد قل میخورد و قل میخورد... می افتد توی جوی آب باریک...
نگاه خسته اش را به سنگ میدوزد و آه میکشد... صدای سقوط سنگ در وجودش میپیچد و چیزی درونش میسوزد دوباره...
خودش را روی دیوار ترک خورده ی روبرو میبیند انگار... دستش را روی زخم میفشارد... اولین سقوط او کی بود؟!! اولین نبودن هیچکسها کی بود؟!! توی کوچه پس کوچه های سیاه ذهنش هیچ چیز معلوم نیست... انگار همه از سوزش و دردهای مدامش خاکستر شده اند... آتشی به پا کرده اند که دودش نه به چشم کسی رفته نه صدای سوختنش حواس کسی را جمع که نه! پرت او کرده...
نگاهش را دوباره به سنگفرش کهنه و فرسوده پیاده رو میدهد و یک چکه زخم به خورد سنگهای ریز زیر پاهایش میرود... به کجا میرود نمی داند... امامیداند که باید رفت... باید از اینجا راهی یک بینهایت نامعلوم شد و در آن حل هم... که دیگر برگشتی نباشد... دیگر حتی نیم نگاهی به پشت سر نباشد... و آمیخته شدن با یک جنون حتما بهتر از ماندن با مترسک های پوشالی با نگاه های سرد و مغزهای پوچ خواهد بود...
صدای جغدهای بیدار از آن دور ها در هوا جریان می یابد... کم کم نزدیکتر می آید و روی شانه های باریک و خسته اش سنگینی میکند...
جغدها اما از همه ی موجودات غمگینترند... آنچه او در خواب می دید آنان در سیاهی شب میدیدند و درمی یافتند که شب چه رازهای مگویی را در استینهای بلند و تاریکش پنهان کرده...
به گمانم انسان در شب متولد شد... شبی که آبستن روح های خفته و زخمی ست... که گویی در وجود انسان زیرکانه رخنه کرده و ناله های غمگینشان تارو پودش را سفر میکند و آرام آرام گوشه ای از قلبش را تسخیر میکنند...
و اینگونه ست که انسان درشب گم شد
درشب سفر کرد
ودرشب کوچ کرد ونماند
تا شاید جایی دیگر روی این مکعب معلق(که آن هم آنقدر به در و دیوار کهکشان خورده و (شاید سهوا )بی گناهان را ازدرخت آویزان و شکارچیان را بر درخت نشانده که دیگر گوشه ای برایش نمانده)بشود رفت و در زاویه ای نشست و دیگر برنگشت... نه ندارد...هرجا بنشینی باز آخر کار قل میخوری و گذرت به جاهایی که نباید خواهد افتاد... نه گریزی ست نه گزیری که بشود"نا"یش را از سرش کند...
تا چاره ای باشد... که نیست!!
حتمااین بی زاویه گی، ریشه ی این نبودن تا ابدها را سوزانده است... حتما... "
سلام
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
آماده اید بچه ها؟
بلللله ناخدا.
نشنیدم صداتونو.
بلللله ناخدا.
اوووووو
میاد پیشتون با خوشحالی.
باب اسسسفنجی.
عاشق آبه این توپولی.
باب اسسسفنجی.
نداریم دوستی به این خووبی.باب اسسسسفنجی.
باب اسسسسفنجی.
باب اسسسسفنجی.
کوچولوی دندون خرگوشی
باب اسفنجی
شششششلووووار مکعبی
مطمئنم 80%سعی کردین با ریتمو اهنگش بخونین :)))))))
همسناتون تو ژاپن قلب عمل میکنن قللللللللب
+6
آماده اید بچه ها؟
بلللله ناخدا.
نشنیدم صداتونو.
بلللله ناخدا.
اوووووو
میاد پیشتون با خوشحالی.
باب اسسسفنجی.
عاشق آبه این توپولی.
باب اسسسفنجی.
نداریم دوستی به این خووبی.
باب اسسسسفنجی.
باب اسسسسفنجی.
باب اسسسسفنجی.
شششششلووووار مکعبى
يعنى واقعا خاک توسرت کنن که کارت به مطالب +6 رسيده از اون قد درازت خجالت بکش اينارو دبستانيا ميخونن نه تويى که يک متر قد دراز کردى بزنم تو اون چشمات کوربشى ديگه نتونى بياي 1جملــــــــه :))))