من از پسش بر میام ولی اول باید گریه کنم

حتی از دست و پا زدن توی منجلاب هم خسته شدم. الآن منجلاب که می‌بینم خیلی بی‌تفاوت می‌رم توش، الکی دوتا مسخره دست و‌ پا می‌زنم و میام بیرون. دیگه خیلی همه‌چیز بیش از اندازه مسخره و تکراری شده.

I wait, endure, short
I will come, I will forgive a thousand times, but when I leave
I'm leaving forever!!

من صبر میکنم، تحمل میکنم، کوتاه
میام، هزار بار میبخشم اما وقتی برم
برای همیشه میرم.!!

ببین من کلاً کنار میام،کنار میام،کنار میام
یهو از همون کنار میرم

انگار منو از همه جا جدا کردی بردی
یجای خیلی دور، بعدش گفتی من
نمیام خودت بقیه راه و تنهایی برو.

شعله‌ های تووی چشمام خاموش نمیشن .
هر روز بازم میام اما با زور بیشتر

‌
نمی‌دونم درک می‌کنی چی می‌گم یا نه،
اما حالم اینجوریه که یهو به خودم میام می‌بینم باز دارم برای چیزی که قبلا چند بار کامل پذیرفتم و کنار اومدم باهاش، غصه می‌خورم .

من اگه ده قدم میام، تو حداقل دو قدمش کن بیا.

من که خودم بالاخره از این تاریکی میام بیرون،اما خیلی دلم میخواست تو برام خورشید بیاری

انگار من رو از همه جدا کردی بردی یجای خیلی دور و بعدش گفتی من نمیام، خودت بقیه راه رو تنهایی برو.