اون شبایی که چتات باهاشو برای دومین بار میخوندی و اکلیلی میشدی رو یادته؟ خاک توسرت.
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی میخوندی
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
.
اونجا که معین میگه:
اگه چشمات منو میخواست، تو نگاه تو میمردم
اگه دستات مال من بود ،جون به دستات میسپردم
اگه اسممو میخوندی ،دیگه از یاد نمیبردم
اگه با من تو میموندی، همه دنیا رو میبردم
✿ کپشن خاص ✿
یک نواخت شدیم ؟ چرا خب من از همون موقه که از خواب پامیشم به این فکر میکنم که چقدر بیشتر از قبل دوست دارم واقعا هم دارم همین الانشم از یه دقیقه پیش بیشتر دوست دارم من همش دوست دارم حتی اون موقه هایی که بی دلیل قهر میکنی یا موقه ای که انقد اعصبانیم میکنی که میخوام خفت کنم اما دلم نمیاد اون موقه هم دوست دارم از همون موقه ای که چهار زانو نشسته بودی رو زمین کتاب میخوندی دوست دارم هیچ وقت یکنواخت نبودی برام هیچ وقت هم نمیشی
#عین_نجفی
اگه تو هم مث من همه عکسات سلفی بود و کسیو نداشتی ازت پرتره بگیره،
اگه تو هم مث من عاشق موسیقی بودی و گیتارت سه چهار سال خاک خورده بود و جورش جور نشده بود یه کلاس گیتار بری،
اگه تو هم مث من مینوشتی و کسایی که بیشترین وقتتو باهاشون میگذروندی اصن در جریان نبودن که تو دست به قلمی چه برسه بخوان کاراتو دنبال کنن و تشویقت کنن،
اگه تو هم مث من ذهنت پیش کتابایی که قراره بنویسی بود و مجبور بودی فقط توی دورهمیایی شرکت کنی که بین خانوما بحث یا راجع به مد و لباس و آرایشه یا راجع به تئوری های شوهرداری و بچه داری و بین آقایون یا راجع به فوتباله یا روحانی و احمدی نژاد و رییس جمهور احتمالی آینده،
اگه تو هم مث من سالها عاشق بودی و خیلی از اطرافیانت که مامانشون براشون همسر پیدا کرده عشقِ خودشونو با عشقِ تو مقایسه میکردن،
اگه تو هم مث من قبلهت دلت بود و دورت آدمایی بودن که اصول دینشون احکام و حجاب بود،
اگه تو هم مث من تنهایی میرفتی کافه چایی دارچینی میخوردی و خودت برا خودت شعر میخوندی و با خودت درمورد دغدغه هات حرف میزدی
میفهمیدی من چرا انقدر خستهم
میفهمیدی چرا حوصله زندگی ندارم
میفهمیدی چرا انقد به مهمونیا و دورهمیا اکراه دارم
شاید اگه تو هم مث من بودی و شبیه آدمای دور و برت نبودی میفهمیدی چرا نوشتههام و چهرهم مُسِن تر از شناسناممان!
#مانگ_میرزایی
دوران ابتدایی فقط کلاسای قرآنش
میگف گوش دهید میخوندیم
میگف زمزمه کنید باز همونجوری میخوندیم
میگف بلند بخوانید کماکان مثل دو سری قبل میخوندیم
قدیما بهتر بود حداقل ی صفحه درس میخوندی بد خوابت میگرفت الان تا میایم اراده کنیم کتااب و برداریم خوابمون میگیره بدک گوشیو ب نیت تنظیم آلارم برمیداریم ی کمکیم بقیه جاهاسرک میکشیم سرمونو میاریم بالا میبینیم
۳ساعت گذشت
وهمچنان این چرخه ادامه دارد D:
ﺧﺪﺍﯾﺎ ...
مارو ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺗﻤﺎﻡ ﻧﻤﺎﺯ ﺟﻤﺎﻋﺖ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺗﻮ ﻣﺪﺭﺳﻪ میخوندیم
ببخش ...
چون هم وضو نداشتیم ...
هم اجباری بود ...
هم الکی پیس پیس میکردیم .
دوستاي عزيزي كه متنهاي بلند ميذاريد.
جدیدا هم با فونت هایی کششی می نویسن
اخرشم یه هه میزارن
.
.
.
.
.
.
.ما اگر حال خوندن داشتيم ،درسمامونو میخوندیم ادامه تحصيل ميداديم.....!
والا
شما یادتون هست بزرگترین خلاف ما زمان مدرسه داشتن حل مساعل بود
از اختلاص هم جرمش بیشتر بود !
وقتی جوابا رو میخوندیم همه جوابا مثل هم بود
اگه کسی بهت گفت دوست داره ...،
آروم بغلش کن ، نازش کن ، سرشو بزار رو شونت و آروم در گوشش بگو:
خب بسه دیگه خیلی خندیدیم اونجایی که شما درس میخوندی ما مدیر مدرسه بودیم...