Yes, dear ,
I was more broken than those whom I consoled

بله عزیزم ،
من از آن‌هایی که تسلی‌شان میدادم پاره پوره‌ تر بودم

«تو هیچوقت با من صحبت نکردی، فقط جوابمو میدادی»

شوهرم اصرار که یه شب برم خونشون بمونم ولی بابام اجازه نمیداد خلاصه بعد چندماه به سختی راضی شد بمونم
کنارهم خواب بودیم که ...
مشاهده خاطره...

منم اگه بابام خرج زندگیمو میداد تو بیو مینوشتم عاشق اسکی و موسیقی....

یه روز از خواب بیدار میشی و یهو می‌بینی تا دیروز به چیزای خیلی احمقانه‌ای اهمیت میدادی. چیزایی که دیگه پشیزی براشون ارزش قائل نیستی.

تاوان اختلالات شخصیتی تورو که دیگه من نباید میدادم

کاش قبل از حرف زدن
کلمات را ذره ذره میجویدیم
قورت میدادیم
و هضم میکردیم
نه اینکه همه رو بلعیده …و آخر به روی طرف بالا بیاریم . . .

رها کن.
مگه ندیدی هرکه اهمیت میداد غمگین تر بود؟

اون موقع که اس‌ام‌اس میدادیم بهتر بود، ملت چون واسه کلمه به کلمه حرفاشون باید پول میدادن اینجور بی‌حساب و کتاب حرف نمی‌زدن .

.
ازین سوتیا دادید ایا !؟
تعریف کنید برام ....
#کامنت_کنید

خودم: زیاد سوتی دادم.
مثلا پیامی که باید به خودش میدادم
و راجب مامانش تو پیام حرف زده بودم وغیبت کرده بودم، پیامو اشتباهی برای مامانش فرستادم/ ...