I don't know what is holding me... If the mountain had legs, it would have left here by now
من نمیدانم چه چیزی پایبندم کرده است... کوه اگر پا داشت تا حالا از اینجا رفته بود
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی میدان
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
آغوش ات
تنها سرزمین من شد
نگران نباش
جیبم را از بوسه هایت پر کرده ام
دیگر برایم فرقی نمی کند
جهنم
بهشت
یا میدان جنگ!
#سابیر_هاکا
میوه نارس را دیده ای؟
هرچقدر هم زیبا باشد طعم گس میدهد.
کال است،
ناچاری دور بیندازیاش
میدانی؟!
زندگی بی تو طعم گس میدهد؛
میشود یک چیز دور انداختنی.
#زهرا_سرکارراه
تو آخرین بار را میدانستی کاش به من هم گفته بودی بار آخر را...
جامعه برابر، نیاز به قهرمان زن هم دارد .
زنان آتش نشان بی شک قهرمانان ملی هستند.
زنانی غیور و پرتلاش که روزگاری فرصت حضور حداکثری در میدان را نمی یافتند،
با مدیریت و حمایت دکتر محمد باقر قالیباف این فرصت را یافتند تا حضوری پررنگ در میدان جهاد و خدمت داشته باشند.
#به_کارنامه_رای_میدهیم
خیال انگیز و جان پرور چو بوی گل سراپایی
نداری غیر ازین عیبی که میدانی که زیبایی
#رهی_معیری
حتی اگر ازت عصبانی باشد
حتی اگر قهر کند
اگر دوستت داشته باشد ،
نمیتواند ازت بی خبر بماند
اگر غیر از این باشد،
بعید میدانم
دوست داشتنی در کار باشد
ᅟ
همهجا تو را میخواهم، تمامت را، تمامِ تمامت را، تو را برای همیشه میخواهم. بله، همیشه، و نه که بگویند اگر... یا شاید... یا به شرط اینکه...
تو را میخواهم و میدانم که این نیاز است و من تمام قلبم را، تمام روحم را، تمام خواست و ارادهام را
و حتی اگر لازم شود تمام بیرحمیام را در راه داشتنت خواهم گذاشت...🩶
° آلبر_کامو
دلم میخواهد بدانم؛
اگر صبح ها را
با تو بیـدار میشدم،
خورشید چه رنگی داشت ...
سلام روزتون به رنگ یار🤍
امروز فهمیدم که فهمیدن در این دنیا
تلخ ترین و بدترین حقیقت هستی است .
ای کاش ندانی !
امروز نباید دانا باشی که داناییات
تیشهای بر رگهای نازک و کلفت گردنت میشود!
ای کاش نمیدانستم که میدانم!
.࿐
مدتهاست راهم را جدا کرده ام
از ادمهای غریب و اشنا
سوار هیچ قطاری نخواهم شد
حتی اگر خسته باشم
حتی اگر کفشهایم را جا گذاشته باشم.
باز نخواهم گشت
حتی اگر چهره ام در اینه بزرگ شهر
کهنه تر و کهنه تر شده باشد.
حتی اگر نامم را فراموش کرده باشند.
خاطراتمان دارد از چشم شیشه های
بخار گرفته ی اتاقم پایین می چکد
گفته بودی
برمیگردی و فردا پشت این پنجره هاست.
نیامدی و نمیدانم
حرفهایم را با کدام مسافر بگویم؟
که خودش هم با
چمدانی پر از غصه راهی دیار
بی نشان نباشد.
#مینو_پناهپور