نمیشد موقع آشنایی با هر آدمی یه تریلر 30 ثانیه ای ازش میدیدیم؟
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی میدیدیم
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
•
کاش برمیگشتیم به دورانی که فارغ از مشکلات می شستیم کارتون میدیدیم و ذوق میکردیم.️
「♡」
✿ کپشن خاص ✿
اولین باری که دیدمش
بخودم گفتم:
این مرد، اگه یه روز کنار موهاش جوگندمی بشه و وسط سرش خالی,
چقدر دوست داشتنی تر میشه!
بعدهابهم گفت:
وقتی میخندیدی گوشه ی چشمات چروک میشد میدونستم 10 _11 سال بعد چروکات همیشگی میشن.
بخاطر همون چروکا، محکم بستمت به قلبم!
ما همو برای امروز نمیخواستیم!
ما فرداهامونو باهم میدیدیم...
#عاطفه_گلریز
نسل نسوخته ..️
ﮐﯽ ﻣﯿﮕﻪ ﻧﺴﻞ دهه 40، 50، 60، ﻧﺴﻞ ﺳﻮﺧﺘﻪﺍﺱ؟؟
ﻣﺎ ﻛﻪ ﺗﻮ ﺧﻮﻧﻪﻫﺎﻯ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﺎ ﺣﻴﺎﻁ ﻭ ﺑﺎﻏﭽﻪ ﻭ ﻃﺎﻗﭽﻪ ﺯﻧﺪﮔﻰ ﻛﺮﺩیم...ﺧﻮﺍﺑﻴﺪﻥ ﺗﻮﻯ ﭘﺸﻪ ﺑﻨﺪ و ﺁﺏ ﺗﻨﻰ ﺗﻮﻯ ﺣﻮﺽ ﺩﺍﺷﺘﻴﻢ... ﻛﻴﻚ ﺗﻮﻟﺪﺍﻣﻮﻥ ﺧﻴﻠﻰ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﻮﺩ... ﻫﺮ ﻛﻰ ﻛﺎﺩﻭ ﻣﻴﺪﺍﺩ ﺍﺯ ﺻﻤﻴﻢ ﻗﻠﺒﺶ ﺑﻮﺩ و ﻛﺴﻰ ﻭﺍﺳﻪ ﻛﺎﺩﻭ ﺩﺍﺩﻥ، ﻣﺎ ﺭﻭ ﻗﻴﻤﺖ ﮔﺬﺍﺭﻯ ﻧﻤﻴﻜﺮﺩ... ﺣﺘﯽ ﺧﻮﻧﻪ ﻧﻮﻩی ﺧﺎﻟﻪ ﻋﻤﻪی ﺑﺎﺑﺎﻣﻮﻥ ﻫﻢ ﻣﯿﺮﻓﺘﯿﻢ می دﻳﺪﻳﻢ. ﻧﻪ مثل ﺣﺎﻻ ﻛﻪ ﺧﻮﺍﻫﺮ ﺑﺮﺍﺩﺭا ﻫﻢ ﺑﻪ ﺯﻭﺭ ﻫﻤﻮ ﻣﻴﺒﻴﻨﻦ... ﻋﻴﺪ ﻭﺍﺳﻤﻮﻥ ﺷﻮﺭ ﻭ ﻫﻴﺠﺎﻥ ﺩﺍﺷﺖ... ﻋﻴﺪﻯ ﻣﻴﮕﺮﻓﺘﻴﻢ... ﻛﻢ ﻳﺎ ﺯﻳﺎﺩ، ﻫﻤﻴﻦ ﻛﻪ ﺩﻟﻤﻮﻥ ﺧﻮﺵ ﻣﻴﺸﺪ ﻛﺎﻓﻰ ﺑﻮﺩ...ﭼﻘﺪﺭ ﻣﺴﺎﻓﺮﺗﻬﺎﻯ ﻓﺎﻣﻴﻠﻰ ﻣﻴﺮﻓﺘﻴﻢ... ﺣﺎﻻ ﻫﺮﻛﻰ ﻫﺮ ﺟﺎ ﻣﻴﺮﻩ، ﻣﻴﺘﺮﺳﻪ ﻛﺴﻰ ﺑﻔﻬﻤﻪ! ﻫﻤﻪ ﭼﯽ ﻋﺎﻟﯽ... ﻫﻤﻪ ﭼﯽ ﺑﺎﺣﺎﻝ... همه مون ﻋﯿﻦ ﻫﻢ ﺑﻮﺩﯾﻢ... ﻋﯿﻦ ﮔﺮﻭﻩ ﺳﺮﻭﺩ! ﻟﺒﺎﺳﺎﯼ ﺷﮑﻞ ﻫﻢ... ﺧﻮﻧﻪﻫﺎﯼ ﻋﯿﻦ ﻫﻢ... ﻋﻤﻪ.. ﺧﺎﻟﻪ.. ﺩﺍﯾﯽ.. ﻋﻤﻮ... ﻣﺎﻣﺎﻥﺑﺰﺭﮔﺎ ﻭ ﺑﺎﺑﺎﺑﺰﺭﮔﺎ ﮐﻪ ﺟﺰﺀ ﺧﻮﻧﻮﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩﻥ... ﺍﮔﻪ ﻣﯽﺧﻮﺍﺳﺘﯿﻢ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﺮﯾﻢ، ﮔﺮﻭﻫﯽ ﻣﯿﺮﻓﺘﯿﻢ... ﺍﮔﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﻮﺩ ﮐﺎﺭﯼ ﮐﻨﯿﻢ ﺩﺳﺖ ﺟﻤﻌﯽ ﻣﯿﮑﺮﺩﯾﻢ... ﮐﯽ ﻣﯿﮕﻪ ﻣﺎ ﻧﺴﻞ ﺳﻮﺧﺘﻪﺍﯾﻢ؟!!! ﻧﻪ ﻣﻮﺑﺎﯾﻠﯽ... ﻧﻪ ﺗﺒﻠﺘﯽ... ﻧﻪ ﻟﭗ ﺗﺎﭘﯽ... ﻧﻪ ﺍﯾﻨﺘﺮﻧﺖ ﻭ ﻓﻀﺎﯼ ﻣﺠﺎﺯﯼ... ﻫﻤﻪ ﭼﯽ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺑﻮﺩ... ﺩﻧﯿﺎﯼ ﻣﺎ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺑﻮﺩ... ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﺧﻮﺑﯽ ﻭ ﺑﺪﯾﺶ... ﻫﻤﻪ ﭼﯽ ﺭﺍس ﺭﺍﺳﺘﮑﯽ ﺑﻮﺩ! ﺗﻠﻔﻦ ﮐﻪ ﻧﺒﻮﺩ ﺍﻭﻧﻮﻗﺘﺎ؛ ﻣﯿﺮﻓﺘﯿﻢ ﺧﻮﻧﻪ ﻫﻤﺪﯾﮕﻪ ﻣﯿﺪﯾﺪﯾﻢ ﻧﯿﺴﺘﻦ... ﺑﻌﺪ ﻣﯿﻔﻬﻤﯿﺪﯾﻢ ﺍﻭﻧﺎﻡ ﺍﻭﻣﺪﻥ ﺧﻮﻧﻪ ﻣﺎ...! ﭘﺸﺖ ﺩﺭ ﻣﺎ...! ﮐﻠﯽ ﺫﻭﻕ ﻣﯿﮑﺮﺩﯾﻢ ﻭ ﻣﯿﮕﻔﺘﯿﻢ: ﻭﺍﺍﺍﺍﺍﯼ ﺩﻝ ﺑﻪ ﺩﻝ ﺭﺍﻩ ﺩﺍﺭﻩ... ﺧﻼﺻﻪ ﮐﻪ ﻧﺴﻞ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﺧﻮﺩﺗﻮﻧﯿﻦ... ﻣﺎ ﻋﯿﻦ ﻋﺴﻞ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩﯾﻢ... ﺑﭽﮕﯽ ﮐﺮﺩﯾﻢ... ﺣﺎﺍﺍﺍﺍﺍﻝ ﮐﺮﺩﯾﻢ...
.ﺗﻘﺪﯾﻢ ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﺯﻧﺪﻩ ﺩﻝ ﺩﯾﺮﻭﺯ، ﺩﻫﻪ ۴۰، ۵۰، ۶٠ که همشون امروز مامان بابا شدن یا قراره مامان بابا بشن!
ندانستیم و دل بستیم....
نپرسیدیم و پیوستیم...
ولی هرگز نفهمیدیم...
شکارسایه ها هستیم..
سفر با تو چه زیبا بود!!
به زیبایی رویا بود!!
نمیدیدیم و میرفتیم..
هزارسایه با مابود!
سکوتت را ندانستم!
نگاهم را نفهمیدی!
نگفتم گفتنی ها را...
تو هم هرگز نپرسیدی...!!!❤️
دیشب داشتیم تلوزیون میدیدیم
یه دفه یه بچه ای رو نشون داد که پستونک دهنش بود...
یهو بابام زد زیر خنده...
گفتم چی شده؟؟
گفت یاد بچگیات افتادم وقتی گریه میکردی انگشت بزرگه پامو میکردم تو حلقت چون شور بود خوشت میومد ساکت میشدی :/
داشتیم مستند میدیدیم که یهو جندتا goorekharنشون داد یهو goodzilaمون بلند کفت ااا مامان خر امریکایی بهش میکم دایی خر که امریکایی نداره میکه خب حالا توام خارجیo_Oo_Oo_Oo_O
یادش بخیر بچگیا ، شیطونیا ، تموم پنهون کاریا
بازی گرکم به هوا ، کباب کباب ، تموم اسباب بازیا
لوس شدنا ، خندیدنا ، دوس داشتنی های راستکی
عیدی گرفتن از همه ، پول تو جیبی ، بستنیای آبکی
راستی عجب عالمی بود ، پر بودیم از فصل بهار
دنیا رو رنگی میدیدیم ، قشنگو پر نقشو نگار
دنیای خوبی بود ولی ، حیف که تموم شد و گذشت
مثل یه موج از سرمون ، گذشتو دیگه برنگشت
حالا دیگه قد کشیدیم ، پر شدیم از رنگو ریا
غرق شدیم تو عالم ، زرنگیا ، درنگیا
کاشکی میشد ما آدما ، بچه میموندیم تا ابد
دل میدادیم به چنتا گل ،یا چنتا سیب تو یه سبد
با دوستم رازِ بقا میدیدیم بهم میگه:شیرایِ نَر همشون صورتاشون مو داره !!!
گفتم: پـَـَـ نــه پـَـَــــ فقط اونائی که عضو پایگاه مقاومت بسیج جنگلن اینطورین
ی شب کل خونواده دور هم جم شده بودیم داشتیم تلویزیون میدیدیم که ی دفعه تلویزیون ی بچه رو نشون داد که پستونک دهنش بود. آقا چون بنده هم زد زیر خنده.
گفتیم چی شده؟
گفت یاد بچگی های ممد افتادم وقتی گریه میگرد انگشت بزرگه پامو میکردم تو حلقش چون شور هم بود خوشش می اومد ساکت میشد. هاها هها ههههها
اعضای خونواده"در حال جویدن نزدیکترین اشیا"
من: آقا چون یعنی چیزی به اسم روز رستاخیز برا شوما معنی نشده. بترسید ار عان روز. به جان جان کری قسم حلالت نمیکنم.
حیف که آقا چون وگرنه میدونستم با مسواکش چیکار کنم