واژه ی عجیبیست....
"لیاقت" را میگویم
گاهی من ندارم
گاهی تو نداری
و گاهی نایاب میشود لابلایِ تمامِ آدمهای شهر...
گاهی در اوجِ خوشی،
آنجا که زمین و آسمان هم برایمان میرقصند
آنجا که ستاره ها به یُمنِ خوش بودنمان،
چشمک میزنند
پشتِ پا میزنیم به خوشبختی مان...
تمامِ تلاشمان را میکنیم،
تا بی لیاقتیمان را ثابت کنیم به زمین و زمان
که ما ظرفیتمان همین است
که ما یک عُمر میدویم به سمتِ خوشبختی،
اما همین که سراغمان آمد،
پشتمان را میکنیم و محلش نمیگذاریم
محلش نمیگذاریم تا سالها بعد،
از لابلای دفترِ خاطراتمان بیرون بیاوریمش و
سطر سطر آن روزها را،
با یک ای کاش شروع میکنیم
ای کاش عاقل بودم
ای کاش عاقل بودم
همیشه نداشتنِ لیاقت،
سهمِ آدمهای اطرافمان نیست،
گاهی خودمان،
میشویم نالایق ترین آدمِ روی زمین...
همان جا که خوشبختی برایمان دست تکان میدهد و ما،
عینِ خیالمان نیست که نیست...
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی میرقصند
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
عادت این قبیله است به دور آتشی که تو میسوزی میرقصند . . .