غرق غمیم و میگوییم که میرقصیم در خیال آرزوها

.࿐

باشه مادوتا واسه هم دیگه خیلی تاکسیک بودیم،ولی اون وقتایی که بلند بلند به جوکای بین خودمون میخندیدیم چی؟ نیک نیمی که همدیگه رو باهاش صدا میزدیم چی؟ اون شبایی که از دست همه دنیا فقط به هم دیگه پناه میبردیم چی؟ وقتایی که میرقصیدیم چی؟ اونا ام همش دروغ بود؟

•
در وصفِ قشنگیِ صدات
همین بس که علیرضا آذر میگه:
در صدایش پرنده میرقصید .

♡

عمق فاجعه اونجا بود که دوست صمیمیم به دوست پسرم گفت من همونیم که قراره عروسیش گلشو واسم پرت کنه ولی مطمئن نیستم تو همونی باشی که باهاش میرقصی:))

°
عشق از دست رفته
هنوز هم عشق است.
فقط شکلش
عوض میشود، همین.
دیگر نمیتوانی
لبخند عشقت را ببینی،
یا موهایش را نوازش کنی،
و یا با او برقصی.
اما وقتی این حس‌ها
ضعیف میشوند،
حس‌های دیگر
قدرت می‌یابند. خاطرات!
خاطرات شریکت میشوند.
تو آن‌ها را غذا میدهی.
بغلشان میکنی.
با آن‌ها میرقصی.
زندگی باید به پایان برسد،
ولی عشق نه …

پسری که ۵/۶ بار باهات اومده بیرون ولی حرفی از رابطه جنسی نزده و نگه‌دار
چون واقعا میخوادت و تو ذهنش تورو تو لباس عروسی وقتی که داری باهاش میرقصی میبینه

اگه اینجا بودی پامیشدم برات میرقصیدم .

: ناشناس

شمام وقتی خوشحالید پا میشید میرقصید یا من یه چیزیم میشه؟

خیلی لحظه ی تلخیه وقتی داری تو اتاقت میرقصی و آواز میخوونی یه دفه میفهمی یکی از اعضای خانواده داشته تمام مدت نگات میکرده …