طوری ازش رد شو انگار هیچوقت نمیشناختیش، چون واقعا هم هیچوقت نشناختیش.
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی میشناخت
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
وقتی نمیشناختمت قشنگ ترین ادمی بودی ک دیده بودم.
آدمارو منتظر نذارید.!
هیچکس بعد از یه انتظار طولانی اون آدم سابقی که میشناختید نیست.
«پروکسی | پروکسی | پروکسی »
«پروکسی | پروکسی | پروکسی »
وقتی من در حالِ غرق شدن بودم، تو آب بیشتری اضافه کردی، پس هیچ فرقی با بقیه آدمهایی میشناختم نداشتی.
با دشمن قدیمیت دوست میشی
و از کسی متنفر میشی که یه زمانی باهاش فاب بودی
عاشق کسی میشی که قبلا نمیشناختیش و عشق قدیمیتو به کل فراموش میکنی!
زمان،
عجب چیز عجیبیه
این چت بالا زندگی منو تغییر داد
b
تنها کارگری میشناختم که میلیونر شد , و رازشو ازش پرسیدم و این چت برای اون زمان و زندگیم تغییر کرد
این چت بالا زندگی منو تغییر داد
Gz
تنها کارگری که میشناختم میلیونر شد و این چت برای اون موقعس
وقتی نمیشناختمت،
قشنگ ترین آدمی بودی که
دیده بودم....
Tanıdığım gibi kalsaydın, düşündüğün gibi severdim seni
اگه همونجوری که میشناختمت میموندی، همونجوری که فکرشو میکردی عاشقت میموندم!
.࿐
لیوانی چای ریخته بودم و منتظر بودم خنک شود. ناگهان نگاهم به مورچه ای افتاد که روی لبه ی لیوان دور میزد. نظرم را به خودش جلب کرد. دقایقی به آن خیره ماندم و نکته ی جالب اینجا بود که این مورچه ی زبان بسته ده ها بار دایره ی کوچک لبه ی لیوان را دور زد. هر از گاهی می ایستاد و دو طرفش را نگاه میکرد. یک طرفش چای جوشان و طرفی دیگر ارتفاع. از هردو میترسید به همین خاطر همان دایره را مدام دور میزد. او قابلیت های خود را نمیشناخت. نمیدانست ارتفاع برای او مفهومی ندارد به همین خاطر در جا میزد. مسیری طولانی و بی پایان را طی میکرد ولی همانجایی بود که بود.
یاد بیتی از شعری افتادم که میگفت " سالها ره میرویم و در مسیر ، همچنان در منزل اول اسیر"
ما انسان ها نیز اگر قابلیت های خود را میشناختیم و آنرا باور میکردیم هیچگاه دور خود نمیچرخیدیم. هیچگاه درجا نمیزدیم