با دشمن قدیمیت دوست میشی
و از کسی متنفر میشی که یه زمانی باهاش فاب بودی
عاشق کسی میشی که قبلا نمیشناختیش و عشق قدیمیتو به کل فراموش میکنی!
زمان،
عجب چیز عجیبیه
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی میشناختی
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
لیوانی چای ریخته بودم و منتظر بودم خنک شود. ناگهان نگاهم به مورچه ای افتاد که روی لبه ی لیوان دور میزد. نظرم را به خودش جلب کرد. دقایقی به آن خیره ماندم و نکته ی جالب اینجا بود که این مورچه ی زبان بسته ده ها بار دایره ی کوچک لبه ی لیوان را دور زد. هر از گاهی می ایستاد و دو طرفش را نگاه میکرد. یک طرفش چای جوشان و طرفی دیگر ارتفاع. از هردو میترسید به همین خاطر همان دایره را مدام دور میزد. او قابلیت های خود را نمیشناخت. نمیدانست ارتفاع برای او مفهومی ندارد به همین خاطر در جا میزد. مسیری طولانی و بی پایان را طی میکرد ولی همانجایی بود که بود.
یاد بیتی از شعری افتادم که میگفت " سالها ره میرویم و در مسیر ، همچنان در منزل اول اسیر"
ما انسان ها نیز اگر قابلیت های خود را میشناختیم و آنرا باور میکردیم هیچگاه دور خود نمیچرخیدیم. هیچگاه درجا نمیزدیم
چقدر خوبه بین این همه آدم یه نفر رو پیدا کنی که شبیه هیچکدوم از کسایی که میشناختی برات نباشه، دقیقا یه نسخه ی بهتر از خودت رو به روت قرار بگیره..
نیاز نباشه خودتو تعریف کنی واسش و با یه نگاه بفهمه چی میخوایی بگی!
وقتی بهش تیکه کنی مطمئن باشی هر اتفاقی هم بیفته باز تو توان مقابله باهاشو داری..
هر وقت که بغلش میکنی آنقدر احساس امنیت میکنی که انگار خودتو بغل کردی..
یه نفر که وقتی بهش نگاه کنی احساس خوشبخت کنی از داشتنش...
چقدر خوبه بین این همه آدم یه نفر رو پیدا کنی که شبیه هیچکدوم از کسایی که میشناختی برات نباشه، دقیقا یه نسخه ی بهتر از خودت رو به روت قرار بگیره..
نیاز نباشه خودتو تعریف کنی واسش و با یه نگاه بفهمه چی میخوایی بگی!
وقتی بهش تکیه کنی مطمئن باشی هر اتفاقی هم بیفته باز تو توان مقابله باهاشو داری..
هر وقت که بغلش میکنی آنقدر احساس امنیت میکنی که انگار خودتو بغل کردی..
یه نفر که وقتی بهش نگاه کنی احساس خوشبخت کنی از داشتنش...
چقدر خوبه بین این همه آدم یه نفر رو پیدا کنی که شبیه هیچکدوم از کسایی که میشناختی برات نباشه، دقیقا یه نسخه ی بهتر از خودت رو به روت قرار بگیره..
نیاز نباشه خودتو تعریف کنی واسش و با یه نگاه بفهمه چی میخوایی بگی!
وقتی بهش تکیه کنی مطمئن باشی هر اتفاقی هم بیفته باز تو توان مقابله باهاشو داری..
هر وقت که بغلش میکنی آنقدر احساس امنیت میکنی که انگار خودتو بغل کردی..
یه نفر که وقتی بهش نگاه کنی احساس خوشبخت کنی از داشتنش...
چقدر خوبه بین این همه آدم یه نفر رو پیدا کنی که شبیه هیچکدوم از کسایی که میشناختی برات نباشه، دقیقا یه نسخه ی بهتر از خودت رو به روت قرار بگیره..
نیاز نباشه خودتو تعریف کنی واسش و با یه نگاه بفهمه چی میخوایی بگی!
وقتی بهش تیکه کنی مطمئن باشی هر اتفاقی هم بیفته باز تو توان مقابله باهاشو داری..
هر وقت که بغلش میکنی آنقدر احساس امنیت میکنی که انگار خودتو بغل کردی..
یه نفر که وقتی بهش نگاه کنی احساس خوشبخت کنی از داشتنش...
یه روز همهی آدمهایی که میشناختی توی ذهنت کمرنگ و کمرنگتر میشن و متوجه میشی این تویی: خود تو که به تنهایی باید بجنگی و دووم بیاری.
لیوانی چای ریخته بودم و منتظر بودم خنک شود. ناگهان نگاهم به مورچه ای افتاد که روی لبه ی لیوان دور میزد. نظرم را به خودش جلب کرد. دقایقی به آن خیره ماندم و نکته ی جالب اینجا بود که این مورچه ی زبان بسته ده ها بار دایره ی کوچک لبه ی لیوان را دور زد. هر از گاهی می ایستاد و دو طرفش را نگاه میکرد. یک طرفش چای جوشان و طرفی دیگر ارتفاع. از هردو میترسید به همین خاطر همان دایره را مدام دور میزد. او قابلیت های خود را نمیشناخت. نمیدانست ارتفاع برای او مفهومی ندارد به همین خاطر در جا میزد. مسیری طولانی و بی پایان را طی میکرد ولی همانجایی بود که بود.
یاد بیتی از شعری افتادم که میگفت " سالها ره میرویم و در مسیر ، همچنان در منزل اول اسیر"
ما انسان ها نیز اگر قابلیت های خود را میشناختیم و آنرا باور میکردیم هیچگاه دور خود نمیچرخیدیم. هیچگاه درجا نمیزدیم
سلام دوستان.....
امروز میخوام بدون حاشیه یه حرفی رو یاد اوری کنم....
از اون موقعی که یک جمله ای شدین چند بار از اقا پوریا تشکر کردیم....
من خودمو میگم
غیر از اینه همش گلایه کردم که چرا پست هام درج نمیشه...
اما امروز اومدم یه چیز دیگه بگم
اقا پوریا ازت ممنونم
که منو با دوستای گل و عزیزی از جمله
ANISA
ɱҽɾʂαɳα
و...
اشنا کردی شاید اگه اینجا نبود ما هرگز یکدیگر رو نمیشناختیم....
لطفا این پست رو درج کنید.