ما آدمها منتظرِ کسی میمانیم که ما را ترک کرده،
که ما را یک زمانی بی اندازه دوست داشته...
منتظرِ همان آدم،با همان رفتار و همان شخصیتِ دمِ رفتنش...
ولی کسی که برمیگردد؛
نه دیگر بی اندازه دوستمان دارد،
نه ذره ای به آن آدمِ دمِ رفتن که میخواستیمش شباهت دارد...
برای همین است که هیچ رابطه تمام و دوباره شروع شده ای،
به سرانجام خوب نرسیده و
به سرانجام خوب نخواهد رسید...
. .
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی میگردد؛
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
ما آدمها منتظرِ کسی میمانیم که ما را ترک کرده،
که ما را یک زمانی بی اندازه دوست داشته...
منتظرِ همان آدم،با همان رفتار و همان شخصیتِ دمِ رفتنش...
ولی کسی که برمیگردد؛
نه دیگر بی اندازه دوستمان دارد،
نه ذره ای به آن آدمِ دمِ رفتن که میخواستیمش شباهت دارد...
برای همین است که هیچ رابطه تمام و دوباره شروع شده ای،
به سرانجام خوب نرسیده و
به سرانجام خوب نخواهد رسید...
. .
.کپشن خاص.
ما آدمها منتظرِ کسی میمانیم که ما را ترک کرده،
که ما را یک زمانی بی اندازه دوست داشته...
منتظرِ همان آدم،با همان رفتار و همان شخصیتِ دمِ رفتنش...
ولی کسی که برمیگردد؛
نه دیگر بی اندازه دوستمان دارد،
نه ذره ای به آن آدمِ دمِ رفتن که میخواستیمش شباهت دارد...
برای همین است که هیچ رابطه تمام و دوباره شروع شده ای،
به سرانجام خوب نرسیده و
به سرانجام خوب نخواهد رسید...
#فاطمه_جوادی
وقتی میمیریم ما را به اسم صدا نمیکنند و درباره ما میگویند: جسد کجاست ؟
و بعد از غسل دادن میگویند: جنازه کجاست ؟
و بعد از خاک سپاری میگویند: قبر میت کجاست؟
همه لقب ها و پست هایی که در دنیا داشتیم بعد از مرگ فراموش ميشه
مدير، مهندس، مسؤول، دکتر، بازرس...
پس فروتن و متواضع باشیم...نه مغرور و متكبر...
فروغ فرخزاد میگه: در حیرتم از خلقت آب، اگر با درخت همنشین شود، آنرا شکوفا میکند؛ اگر با اتش تماس بگیرد، آنرا خاموش میکند؛ اگر با ناپاکی ها برخورد کند، آنرا تمیز میکند؛ اگر با آرد هم آغوش شود، آنرا اماده طبخ میکند؛ اگر با خورشید متفق شود، رنگین کمان ایجاد میشود؛ ولی اگر تنها بماند، رفته رفته گند اب میگردد؛ دل ما نیز بسان آب است، وقتی با دیگران است زنده و تاثیر پذیر است، و در تنهایی مرده و گرفته است...
"با هم" بودن را قدر بدانیم...
من انبوهی از این بعداز ظهرهای جمعه رابه یاد دارم
که در غروب آنها در خیابان به تنهایی گریستم
ما نه آواره بودیم، نه غریب اما
این بعدازظهرهای جمعه پایان و تمامی نداشت!
می گفتند از کودکی به ما که زمان بازنمیگردد؛
اما نمیدانم چرا
این بعدازظهرهای جمعه بازمیگشتند...
و تنها بنایی که هر چه بیشتر بلرزد، محکم تر میگردد؛ دل آدمیست !