اگر عید نبود ، نوروز نبود
اگر توالی روزها و شبها نقطه سر سطر نداشت آدمها کپک میزدند
ترک می خوردند ، پوست پوست میشدند
بوی نا میگرفتند
تصور کنید ده یا صد تا سیصد و شصت و پنج روز پشت سرهم و بی وقفه و لاینقطع چقد میتواند له کننده باشد و روح و جسم را آبلمبو کند
آدم نیاز دارد که حتتی اگر شده بصورت نمادین
گاهی ادای شروعی تازه را در بیاورد.
- |.️
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی میگرفتند
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
امروز پلاسکو فرو ریخت...
نه تنها پلاسکو که همه چیز در این مملکت فرو ریخت...
وقتی دنیا آوار شد بر سر ما ایرانی ها که مردم همیشه در صحنه راه نمیدادند که ماشین اتش نشانی و آمبولانس رد شود...
وقتی دنیا آوار شد ک یک عده داشتند در آن شرایط سلفی میگرفتند...
وقتی دنیا آوار شد ک مرگ امداد گر عادی شد...
وقتی دنیا آوار شد ک فیلم گرفتن از عذاب دیگران برایمان یک سرگرمی شد...
وقتی آوار شد که...
دیگر پلاسکو سایه ای ندارد...
هیچ اشکالی ندارد فیلم بگیرید...
فیلم بگیرید که دیگر برای آیندگانمان علامت سوال نباشد ک چرا به اینجا رسیدیم...
فقط شما را ب خدا با پلاسکو جوک نسازید...
توی جبهه٬تعاون محلی بود که بچه ها ساک شخصی خودشون رو تحویل میدادند و بجاش یه پلاک میگرفتند و بعد از اینکه میخواستند برن خونشون می رفتند تعاون پلاک رو تحویل میدادند و وسایل شخصیشون روتحویل میگرفتند...
الان حدود شش هزار ساک هنوز که هنوزه داخل تعاون مونده و این یعنی اینکه هیچ وقت هیچ پلاکی برنگشته تا وسایلش رو تحویل بدن...
هیچ وقت...
شادی روح شهدا صلوات...
هر چقدر کمتر جواب انسانهای منفی را بدهید،از زندگی با آرامش بیشتری برخوردار خواهید بود
این مردم اگر پیامبر هم بودند
((هزار ایراد به کار خدا ))
میگرفتند
شما که جای خود دارید
پس بخاطر انسانهای منفی گرا زندگیت را تباه نکن
استاد الهی قمشه ای✓
ﺭﻭﺯﯼ ﻣﺮﺩ ﻣﻌﺘﺎﺩﯼ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺍﺫﺍﻥ ﻣﻐﺮﺏ
ﺳﯿﮕﺎﺭﻣﯿﮑﺸﯿﺪ !
ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯾﺶ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﻭﺿﻮ ﻣﯿﮕﺮﻓﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﺴﺠﺪ
ﺑﺮﻭﻧﺪ !!!!
ﭘﺪﺭﺑﺰﺭﮔﺸﺎﻥ ﮐﻪ ﺭﻭﯼ ﺗﺨﺖ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻣﻨﻈﺮﻩ ﺭﺍ ﺗﻤﺎﺷﺎ ﻣﯿﮑﺮﺩ .
ﭘﺪﺭ ﺑﺰﺭﮒ ﺭﻭ ﺑﻪ ﭘﺴﺮ ﻣﻌﺘﺎﺩﺵ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ ؛
.
.
ﺗﻮﺧﺠﺎﻟﺖ ﻧﻤﯿﮑﺸﯽ
ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯾﺖ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﺑﻪ ﻣﺴﺠﺪ ﻣﯽ ﺭﻭﻧﺪﻭ ﺍﻭﻧﻮﻗﺖ ﺗﻮ ﺩﺍﺭﯼ ﺳﯿﮕﺎﺭ
ﻣﯿﮑﺸﯽ؟
ﻣﺮﺩ ﻣﻌﺘﺎﺩ ﺭﻭ ﺑﻪ ﭘﺪﺭﺵ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ
.
.
ﺩﯾﺪﯼ ﻓﺮﻕ ﺗﺮﺑﯿﺖ ﻣﻦ ﻭ ﺗﺮﺑﯿﺖ ﺧﻮﺩﺕ ﺭا !
ﭘﺪﺭ ﺑﺰﺭﮒ ﮐﻪ ﺍﺷﮏ ﺩﺭﭼﺸﻤﺎﻧﺶ ﺟﻤﻊ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ
.
.
.
ﭘﺴﺮ ﻣﻌﺘﺎﺩﺵ ﺭﺍ ﻣﺜﻞ ﺳﮓ ﺯﺩ ﺗﺎ ﺑﺎ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮ ﺧﻮﺩ ﺍﯾﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﺻﺤﺒﺖ ﻧﮑﻨﺪ ...
...ﻣﻨﻢ ﻓﮏ ﻧﻤﯿﮑﺮﺩﻡ ﺍﯾﻨﻄﻮﺭﯼ ﺗﻤﻮﻡ ﺷﻪ....
ﻭﻗﺘﯽ تو جبهه ﻫﺪﺍﯾﺎﯼ ﻣﺮﺩﻣﯽ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﺩﺭ ﻧﺎﯾﻠﻮﻥ ﺭﻭ ﺑﺎﺯﮐﺮﺩﻡ ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﯾﮏ ﻗﻮﻃﯽ ﺧﺎﻟﯿﻪ ﮐﻤﭙﻮﺗﻪ ﮐﻪ ﺩﺍﺧﻠﺶ ﯾﮏ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﺳﺖ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ
ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺭﺯﻣﻨﺪﻩ ﺳﻼﻡ ، ﻣﻦ ﯾﮏ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﺩﺑﺴﺘﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﻢ . ﺧﺎﻧﻢ ﻣﻌﻠﻢ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﻤﮏ ﺑﻪ ﺭﺯﻣﻨﺪﮔﺎﻥ ﺟﺒﻬﻪ ﻫﺎﯼ ﺣﻖ ﻋﻠﯿﻪ ﺑﺎﻃﻞ ﻧﻔﺮﯼ ﯾﮏ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﻫﺪﯾﻪ ﺑﻔﺮﺳﺘﯿﻢ . ﺑﺎ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺭﻓﺘﻢ ﺍﺯ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺑﻘﺎﻟﯽ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﺑﺨﺮﻡ . ﻗﯿﻤﺖ ﻫﺮ ﮐﺪﺍﻡ ﺍﺯ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﻫﺎ ﺭﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ ، ﺍﻣﺎ ﻗﯿﻤﺖ ﺁﻧﻬﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﮔﺮﺍﻥ ﺑﻮﺩ ، ﺣﺘﯽ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﮔﻼﺑﯽ ﮐﻪ ﻗﯿﻤﺘﺶ 25 ﺗﻮﻣﺎﻥ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺍﺭﺯﺍﻥ ﺗﺮ ﺑﻮﺩ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻢ ﺑﺨﺮﻡ .
ﺁﺧﺮ ﭘﻮﻝ ﻣﺎﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺳﯿﺮﮐﺮﺩﻥ ﺷﮑﻢ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻫﻢ ﻧﯿﺴﺖ .ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﮐﻨﺎﺭﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﻗﻮﻃﯽ ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻡ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﭼﻨﺪ ﺑﺎﺭ ﺑﺎ ﺩﻗﺖ ﺍﻥ ﺭﺍ ﺷﺴﺘﻢ ﺗﺎ ﺗﻤﯿﺰﺗﻤﯿﺰﺷﺪ . ﺣﺎﻻﯾﮏ ﺧﻮﺍﻫﺶ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺭﺯﻣﻨﺪﻩ ﺩﺍﺭﻡ ، ﻫﺮﻭﻗﺖ ﮐﻪ ﺗﺸﻨﻪ ﺷﺪﯾﺪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻗﻮﻃﯽ ﺁﺏ ﺑﺨﻮﺭﯾﺪ ﺗﺎﻣﻦ ﻫﻢ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺑﺸﻮﻡ ﻭ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻢ ﺑﻪ ﺟﺒﻬﻪ ﻫﺎ ﮐﻤﮑﯽ ﮐﻨﻢ
ﺑﭽﻪ ﻫﺎﺗﻮ ﺳﻨﮕﺮﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺁﺏ ﺗﻮﯼ ﺍﯾﻦ ﻗﻮﻃﯽ ﻧﻮﺑﺖ ﻣﯽﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ، ﺁﺏ ﺧﻮﺭﺩﻧﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﺮﺍﻫﺶ ﺭﯾﺨﺘﻦ ﭼﻨﺪ ﻗﻄﺮﻩ ﺍﺷﮏ ﺑﻮﺩ
این سوال رو از خودمون بپرسیم ....اول من از خودم می پرسم
ﺁﯾﺎ ﺑﻪ ﻗﺪﺭ ﺍﯾﻦ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﭽﻪ ﺍﺧﻼﺹ ﺩﺍﺷﺘﻢ ؟
ﺁﯾﺎبه اندارزه اون دغدغه ی وطنم رو داشتم ؟
حتما بخونش...♥
در یکی از کشورها یک مر کزه خرید وجود داشت،که پنج طبقه بود.
و دخترها به آنجا میرفتندو شوهری برای خود میگرفتند.
شرایط این مرکزه خرید این بود که هرکس فقط میتوانست
یک بار از این مرکز،خرید کند و به هر طبقه که میرفت دیگر نمیتوانست به طبقه قبل برگردد.
روزی دو دختر به این مرکزه خرید رفتند،
در طبقه اول نوشته بود:این مردان شغل خوب و بچه های دوست داشتنی دارند.
دختری که تابلو را خوانده بود گفت:از بیکاری بهتر است ولی میخواهم ببینم،
بالاتری ها چه دارند؟!
در طبقه دوم نوشته بود:
این مردان شغل خوب با حقوق زیاد و بچه های دوست داشتنی و چهره زیبا دارند.
دختر گفت:هووووم طبقه بالاتر چجوریه؟
طبقه سوم نوشته بود:
این مردان شغل خوب با درآمد زیاد،بچه های دوست داشتنی و چهره زیبا و در کاره خانه هم کمک میکنند.
دختر گفت:وایییییی چقدر وسوسه انگیز ولی بریم ببینیم بالاتر چه خبره؟
طبقه چهارم نوشته بود:
این مردان شغل خوب با درآمدزیاد، بچه های دوست داشتنی، چهره زیبا و در کاره خانه به همسر خود کمک میکنندو هدفی عالی در زندگی دارند.
دختر گفت:چقـــــــــدر خوبــــ... پس چه چیزی ممکن است در طبقه آخر باشه؟
پس رفتند به طبقه آخر (پنجم)که نوشته بود:
این طبقه فقط برای این است که ثابت کند زنان راضی شدنی نیستند.
از اینکه به مرکزه ما آمدید متشکریم...روزه خوبی داشته باشید.