نازنینم میخواهم
فقط به یاد من باشی...!
اگر تو به یاد من باشی
عین خیالم نیست
که همه فراموشم کنند...
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی نازنینم
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
.
نازنینم! نیک میدانم
که عشق برایِ #تُ
#تُ یِ زیبایِ بینقص،
نه آب میشود نه نان!
امّا برایِ من، منِ شیدایِ مجنون
هم خون میشود، هم جان !
. .
✿ کپشن خاص ✿
ما دیر رسیدیم به هم
خیلی دیر
آنقدر که پاهایم برای رسیدن به تو
می دود اما نمی رسد ..
دستانم
دل آشفتگی هایم را
در دل شب تاب می دهد
تا آرام گیرم ..
چشمانم
همیشه نگران احساس توست
و طفلک دلم
مدام غم دوست داشتنت را
به جان می خرد ..
نازنینم
کمی از مهرت را برای من نگه دار
من تمام جانم را
برایت کنار گذاشته ام ...
#سارا_قبادی
✨
فـدای همّت آن نازنینم
کـه کـار خیر بی روی و ریـا کـرد♥️
#حافظ
♡
ممنوعه ی منی
کجا پنهان کنم تو را....
پشت کدامین واژه؟
کدامین سطر؟
لبریزم از تو...
عطر دلدادگی ام
تمام شهر را پر کرده است
و تو نازنینم
آشکار ترین ممنوعه ی منی
زندگی کن
مهربانم، ﺳﺨﺖ ﻧﮕﯿﺮ
ﺭﻭﻧﻖِ ﻋﻤﺮِ ﺟﻬﺎﻥ ، ﭼﻨﺪ ﺻﺒﺎﺣﯽ ﮔﺬﺭﺍﺳت...
ﺩﻝ ﺍﮔﺮ ﻣﯽ ﺷﮑﻨﺪ ....
ﮔﻞ ﺍﮔﺮ ﻣﯽ ﻣﯿﺮﺩ ....
ﻭ ﺍﮔﺮ ﺑﺎﻍ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﻧﮓ ﺧﺰﺍﻥ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ ....
ﻫﻤﻪ ﻫﺸﺪﺍﺭ ﺑﻪ ﺗﻮﺳﺖ؛
نازنینم ﺳﺨﺖ ﻧﮕﯿﺮ
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻮﭺ ﻫﻤﯿﻦ ﭼﻠﭽﻠﻪ ﻫﺎﺳﺖ ....
ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ...
ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ کوتاهی...
زندگی ڪن
مهربانم، ﺳﺨﺖ ﻧﮕﯿﺮ
ﺭﻭﻧﻖِ ﻋﻤﺮِ ﺟﻬﺎﻥ ، ﭼﻨﺪ ﺻﺒﺎﺣﯽ ﮔﺬﺭﺍﺳت...
ﺩﻝ ﺍﮔﺮ ﻣﯽ ﺷڪﻨﺪ ....
ﮔﻞ ﺍﮔﺮ ﻣﯽ ﻣﯿﺮﺩ ....
ﻭ ﺍﮔﺮ ﺑﺎﻍ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﻧﮓ ﺧﺰﺍﻥ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ ....
ﻫﻤﻪ ﻫﺸﺪﺍﺭ ﺑﻪ ﺗﻮﺳﺖ؛
نازنینم ﺳﺨﺖ ﻧﮕﯿﺮ
ﺯﻧﺪﮔﯽ ڪﻮﭺ ﻫﻤﯿﻦ ﭼﻠﭽﻠﻪ ﻫﺎﺳﺖ ....
ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ... ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ڪوتاهی.......
"همراه شب"
بیا با من،شبی همراه من شو
خریدار سکوت و آه من شو
به چای وقهوه ای مهمان من باش
حبیب یک شب درگاه من شو
بیا سنگ صبورم باش و مرهم
طبیب غصه ی جانکاه من شو
بنازم ناز تو ای نازنینم
به طنازی بیا و شاه من شو
غزال این غزل باش و ردیفش
بیا در شعر جولانگاه من شو
بیا شعری ز شاکی بشنو امشب
بیا با من ، شبی همراه من شو
#شاکی
پیغام گیر بابا طاهر:
تلیفون کرده ای جانم فدایت!
الهی مو به قوربون صدایت!
چو از صحرا بیایم نازنینم
فرستم پاسخی از دل برایت !
نازنینم !
عادت نیست از این فاصله برای تو نوشتن
اجبار است
اینجا هیچ چیز محدودم نمیکند
نه زمان
که خودت میدانی تنهایی ثانیه ها را ثابت تر از هر گونه مروری میکند
و نظمِ تکرارِ لحظه ها ، درد ناکترین اتفاقی ست که برای روحِ همیشه منتظرت میافتد
نه مکان
راستی میدانستی سیاهچال ، پنجره ندارد ؟
اعترافش هم وحشتناک است ، ولی همین تاریکی ، همین سکوت محض ، این درد ، تو را به من نزدیکتر میکند.