Identifying your problems is important. But always focus your energy on the solutions.
شناسایی مشکلاتتان مهم است.
اما همیشه انرژی خود را روی راه حل ها متمرکز کنید.
.࿐
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی ناسای
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
✨
کـار مـا نیست شناسایی
راز گـل سُرخ
کـار مـا شاید ایـن است
کـه در افسـون گـل سرخ
شنـاور باشیم
تا کَس نبرد ره به شناساییِ ذاتم
گه مؤمن و
گه کافر و
گه گبر و یهودم ...
"شیخ بهایی"
اینقدر انیمه ژاپنی دیدم که امروز تو راهرو مدرسه خوردم به یکی از معلما
بهش گفتم:"گومن ناسای"
برگشت پوکر فیس نگاهم کرد ، منم رفتم تو افق محو شدم...
(خدا رو شکر که از معلمای خودمون نبود...:))
# حرف زدن تو اوج عصبانیت تنها کارت شناساییه که نشون میده ما کی هستیم☺
ﺁقا میگن دخترا خنگن قبوول
همیشه روی مخ هستن قبوول
ﺑﺪﻭﻥ ﺍﺭﺍﯾﺶ ﻗﺎﺑﻞ ﺷﻨﺎﺳﺎﯾﯽ ﻧﯿﺴﺘﻦ ﻗﺒﻭﻭﻝ
ﺿﻌﯿﻔﻪ ﻫﺴﺘﻦ ﻗﺒﻭﻭﻭﻝ
ﺍﺯ ﺳﻮﺳﮏ ﻣﯿﺘﺮﺳﻦ ﻗﺒﻮﻭﻝ
ﺩﺧﺘﺮﺍ ﮐﻼ ﺍﯾﺮﺍﺩ ﺩﺍﺭﻥ ﻗﺒﻮﻭﻝ
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﺣﺎﻻ ﺑﺒﯿﻦ ﭘﺴﺮﺍ دیگه ﭼﻪ موجوداتی هستن
که ﭘﺪﺭ ﻣﺎﺩﺭﺷﻮﻥ ﻣﯿﮕﻦ ﺯﻥ ﺑﮕﯿﺮﻩ ﺩﺭﺳﺖ ﻣﻴﺸﻪ
✔دخترااااااا کپی اجبااااااری ✔
همهی ما زخمهایی داریم
روی بازو یا ساق پا
زخمهایی قدیمی
که داستان دارند
که میشود
با آنها
ما را شناسایی کرد
زخمهایی بر پیشانی
یا
بر قلبهایمان ..
مورد داشتیم دختره قفل گوشیشو گذاشته رو شناساییه چهره !
بعدش رفت حموم برگشت دیگه گوشیش نشناختتش
يارو باهام صحبت میکنه میگه اسمم میناست
اسم پروفایلش NA ZA NIN هستش
اسم ای دی فیسبوکش ایدا مهربانی....
بعد ایمیلشو هم هست المیرا 68
سازمان سیا تو شناسایی این مشکل پیدا میکنه
... انوقت تو جزییات زده از دروغ بیزارم
سرباز قبل از اینکه به خانه برسد با پدر و مادر خود تماس گرفت و گفت:
پدر ومادر عزیزم جنگ تمام شده و من می خواهم به خانه برگردم؛ ولی خواهشی از شما دارم.
رفیقی دارم که می خواهم او را با خود به خانه بیاورم.
پدر و مادر او در پاسخ گفتند: ما با کمال میل مشتاقیم که او را ببینیم. پسر ادامه داد :
ولی موضوعی است که باید در مورد او بدانید؛ او در جنگ بسیار آسیب دیده و در اثر برخورد با مین یک دست ویک پای خود را از دست داده است، و جایی برای رفتن ندارد و من می خواهماجازه دهید او با ما زندگی کند.
پدرش گفت: ما متاسفیم که این مشکل برای دوست تو به وجود آمده است. ما کمک میکنیم تا او جایی برای زندگی در شهر پیدا کند.
پسر گفت: نه؛ من می خواهم که او در خانه ما زندگی کند آنها در جواب گفتند:
نه؛ فردی با این شرایط مو جب دردسر ما خواهد بود.ما فقط مسئوول زندگی خودمان هستیم و اجازه نمی دهیم او آرامش زندگی ما را بر هم بزند. بهتر است به خانه بازگردی و او را فراموش کنى ،دراین هنگام پسر با ناراحتی تلفن را قطع کرد و پدر و مادر او دیگر چیزی نشنیدند.
چند روز بعد پلیس نیویورک به خانواده پسر اطلاع داد که فرزندشان در سانحه
سقوط از یک ساختمان بلند جان باخته و آنها مشکوک به خودکشی هستند.
پدر و مادر آشفته و سراسیمه به طرف نیویورک پرواز کردند و برای شناسایی جسد پسرشان به پزشکی قانونی مراجعه کردند.
با دیدن جسد؛ قلب پدر و مادر از حرکت ایستاد.
پسر آنها یک دست و پا نداشت !