به یارو میگن دوست داری تو تاکسی کنار کی بشینی؟
میگه:یه دختر خوشگل و خوشتیپ با نامزدش
میگن:حالا چرا با نامزدش؟
میگه:میچسبن به هم جای من گشاد میشه:-)
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی نامزدش
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
ﭘﺴﺮﻩ ﺭﻓﺘﻪ ﻣﺎﻣﻮﺭﯾﺖ
ﻭﺳﻂ ﺑﯿﺎﺑﻮﻧﺎﯼ ﺑﻨﺪﺭ ﻋﺒﺎﺱ , ﺧﯿﺲ ﻋﺮﻕ , ﺳﺮ ﺩﮐﻞ ﻫﺎﯼ ﻧﻔﺘﯽ , ﺗﺎ ﺯﺍﻧﻮ ﺗﻮ ﮔﺎﺯﻭﺋﯿﻞ،اعصابشم خورد!!
.
.
.
.
.
.ﻧﺎﻣﺰﺩﺵ ﺑﺮﺍﺵ اس ام اس ﺯﺩﻩ :
ﺑﺎﻫﺎﺕ ﻗﻬﻠﻢ چلا ﺩﯾﺸﺐ ﺑﻮﺱ نفلستادی؟
ﭘﺴﺮﻩ ﺭﻓﺘﻪ ﻣﺎﻣﻮﺭﯾﺖ ﻭﺳﻂ ﺑﯿﺎﺑﻮﻧﺎﯼ
ﺑﻨﺪﺭ ﻋﺒﺎﺱ ,
ﺧﯿﺲ ﻋﺮﻕ ,
ﺳﺮ ﺩﮐﻞ ﻫﺎﯼ ﻧﻔﺘﯽ ,
ﺗﺎ ﺯﺍﻧﻮ ﺗﻮ ﮔﺎﺯﻭﺋﯿﻞ !!!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.ﻧﺎﻣﺰﺩﺵ ﺑﺮﺍﺵ sms ﺯﺩﻩ :
ﺑﺎﻫﺎﺕ ﻗﻬﻠﻢ چلا ﺩﯾﺸﺐ ﺑﻮﺱ نفلستادی :|
دختر خالم یه مدت تو کلاسای فشرده زبان انگلیسی شرکت کرده خواسته نامزدشو جلو ما صدا کنه عزیزم صداش میکرده my baby
ینی در حدی دلم واسه پسر مردم سوخت
مورد داشتيم پسره مخاطبشو برده رسونده استخر! بعد دو ساعت برگشته تو ماشين منتظر مونده،يه دختره اومده سوار شده پسره گفته برو پايين خانم من نامزد دارم! بعد که دقت کرده ديده نامزدشه ولى آرايشش پاک شده
فالخند متولدين ارديبهشت ماه
.
مرد متولد برج ثور با احساساتش چندان ميانه خوبي ندارد و از جمله مردان نادري است كه در مواجهه با يك زن اجازه ميدهد عقلش درباره اينكه به او پيشنهاد ازدواج بدهد يا نه حكم كند و قلبش را در حد و اندازههاي عضوي براي پمپاژ خون به ساير نقاط بدن نگه ميدارد! البته همين مرد اگر به اين نتيجه برسد كه ميتواند با زني ازدواج كند ناگهان تبديل به يك آدم رمانتيك ميشود، طوري كه اگر در زمينه سرقت ادبي هم مستعد باشد احتمالاً ديالوگهاي رومئو و ژوليت را به اسم خودش به نامزدش غالب ميكند.
خدمت شروع شد، تاریک و تو به تو
بیعکس نامزدش، بیعکس « آرزو »
شبهای پادگان، سنگین و سرد بود
آخر خدا چرا ؟ ... آخر خدا چگو ....
نه ... نه نمیشود، فریاد زد: برقص ...
در خندهی فروغ، در اشک شاملو ...
توی کلاه خود، لاتین نوشته بود
" Your hair is black , Your eyes are blue "
« - : خاتون تو رو خدا، سر به سرم نذار
اینجا هوا پسه، اینجا نگو نگو »
یک نامه آمد و شد یک تراژدی
این تیتر نامه بود: « شد آرزو عرو ...
س » و ستارهها چشمک نمیزدند
انگار آسمان حالش گرفته بود
تصمیم را گرفت، بعد از نماز صبح
با اشک در نگاه ، با بغض در گلو
بالای برج رفت و ماشه را چکاند
با خون خود نوشت: « نامرد آرزو .. »
بزرگترین کابوس یه دختر چیه؟
.
.
نامزدش ﺳﺮﺵ ﻫﻮﻭ ﺑﯿﺎﺭﻩ = ﻧﻪ
ﺷﺎﺭﮊ ﺍﯾﺮﺍﻧﺴﻠﺶ ﺗﻤﻮﻡ ﺑﺸﻪ =ﻧﻪ
ﺩﻭﺳﺘﺶ ﻣﺦ ﺩﻭﺳﺖ ﭘﺴﺮﺵ ﺑﺰﻧﻪ = ﻧﻪ
ﺷﺐ ﺩﯾﺮ ﺑﺮﺳﻪ ﺧﻮﻧﻪ = ﻧﻪ
ﺑﺮﺍﺵ ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭ ﮐﻠﻨﮓ ﺑﯿﺎﺩ = ﻧﻪ
ﻣﺨﺎﻃﺐ ﺧﺎﺻﺶ ﺑﺮﻩ ﻧﺎﺑﻮﺩ ﺑﺸﻪ = ﻧﻪ
ﭘﺲ ﭼﯽ ….
.
ﻣﯿﺘﻮﻧﻪ ﺑﺎﺷﻪ ؟؟
.
ﭘﺴﻮﺭﺩ ﻓﯿﺲ ﺑﻮﮎ ﺍﺵ ﺭﻭ
ﺩﺍﺩﺵ ﺑﺪﺯﺩﻩ = ﻧﻪ
.
ﭘﺲ ﭼﯽ؟؟؟
.
.
.
ﭘـــــــــــــــــــــﺎﺭﮎ ﺩﻭﺑــــــــﻞ:]
داستان کوتاه شماره 3 :دختر جوانی چند روز قبل از عروسی آبله سختی گرفت و بستری شد.
نامزد وی به عیادتش رفت و در میان صحبتهایش از درد چشم خود نالید..
بیماری زن شدت گرفت و آبله تمام صورتش را پوشاند. مرد جوان عصازنان به عیادت نامزدش میرفت و از درد چشم مینالید. موعد عروسی فرا رسید.
زن نگران صورت خود که آبله آنرا از شکل انداخته بود و شوهر هم که کور شده بود. مردم میگفتند چه خوب عروس نازیبا همان بهتر که شوهرش نابینا باشد.
20 سال بعد از ازدواج زن از دنیا رفت، مرد عصایش را کنار گذاشت و چشمانش را گشود. همه تعجب کردند.
مرد گفت: "من کاری جز شرط عشق را به جا نیاوردم".