‏-بدترین لحظه؟
‏ وقتی آدم مورد علاقت، بهت احساس ناکافی بودن میده.

خیلی عجیبه که فارغ از زیبایی، فیزیکال، دانش، توانایی، هممون حس ناکافی‌بودن رو حداقل یک‌بار تجربه کردیم.

تو نه ناکافی بودی نه چیزی کم داشتی تو فقط کنار آدم مناسب نبودی :)

طول میکشه تا بفهمی نه ناکافی بودی و نه دوست نداشتنی، فقط کنار آدم درستت نبودی.


«‌‌پروکسی | پروکسی | پروکسی »
«‌‌پروکسی | پروکسی | پروکسی »

یاد آوری :

از آدمایی که بهت احساس ناکافی بودن میدن دوری کن.🤌

من می‌دونم نباید خودم رو با کسی مقایسه کنم، می‌دونم هرکس مسیر موفقیت خودش رو داره، می‌دونم شرایط کشور باعث خیلی چیزهاست؛ اما باز هم احساس ناکافی بودن می‌کنم. باز هم غمگین می‌شم برای چیزهایی که دست من نبوده. باز هم برای ناعدالتی‌ها غصه می‌خورم. کاش همه‌چیز جور دیگه‌ای بود.

‏خیلی وقتا هم حس ناکافی بودنت صرفا به خاطر اینه که مدام داری زور میزنی که درست بودنت رو در جای غلط اثبات کنی.

‏وقتی کسی رو رها می‌کنین توضیح بدین دلیل‌تون چیه؛ کاری نکنید که اون شخص سردرگم بشه و دنبال نقص تو وجودش بگرده، خودشو لایق یه رابطه ندونه و تو تنهایی حبس بشه، از خودش بدش بیاد و تو این حس نفرت غرق بشه؛
این حس ناکافی بودن نابودش میکنه…

. .

هروقت که در جمع انسان‌ها هستم، تا مدت‌ها بعد یک احساس ناکافی بودن را با خود به همراه دارم

.࿐

آدمیزاد؟
انبوه‌ی از حس ناکافی بودن برای عزیزانش.