‏من تاحالا انتخاب قطعی کسی نبودم؛من شاید،ولی و احتمالا بودم که بعدش رها شد.

براش نوشتم اگه یه روز، من نبودم؛
حتی اگه صد سال هم بگذره، با چی یاد من میُفتی؟
گفت:
هرچیزی که سبک باشه،
یه پری که تو آسمون رقصون رقصون میاد پایین؛
نسیمی که آروم میاد از کنار صورتم رد میشه.
وقتی بارون بیاد، از اون بارون ریزا، یادت میُفتم.
نور صبح که بزنه، نور صبح آرومه، چشمو نمی‌زنه؛ یادت میُفتم.
من یادت میُفتم، حتی اگه نباشی؛ حتی اگه نخوای یادم بیوفتی؛ یادت میُفتم چون همیشه یه گوشه از قلبم هستی، یه گوشه از زندگیم.

من هیچوقت دوست داشتنی نبودم؛
اما جوری بودم که
هیچکس نتونه فراموشم کنه.

حتی اگه دوستم نداشته باشه..

پایبند به دینی نبودم؛
چشمانش مرا به سجده درآورد
و شدم مسلمان ترین آدمِ این شهر...

#زهرا_دباشی

مانده بود چه بگوید
حرفی برای گفتن نداشت
از خجالت سرش را پایین انداخته بود و اشک می ریخت
چاره‌ای نبود

دو دستی امانتی را تحویل داد و گفت
«ببخشید!
امانتدار خوبی نبودم؛
پهلویش شکست...»

باور کن من هرگز لایق دوستت دارم های تو نبودم؛ ملتمسانه از تو میخواهم :دوستت دارم هایت را به کسی بگویی که لایق دروغهایت باشد...

ﺧﺪﺍﯾـــــــــــ ــﺎ؛
ﺑﺎﺑﺖ ﻫﺮ ﺷﺒﯽ ﮐﻪ ﺑﯽ ﺷﮑﺮ ﺳﺮ ﺑﺮ ﺑﺎﻟﯿﻦ ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ؛
ﺑﺎﺑﺖ ﻫﺮ ﺻﺒﺤﯽ ﮐﻪ ﺑﯽ ﺳﻼﻡ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺁﻏﺎﺯ ﮐﺮﺩﻡ؛
ﺑﺎﺑﺖ ﻟﺤﻈﺎﺕ ﺷﺎﺩﯼ ﮐﻪ ﺑﻪ ﯾﺎﺩﺕ ﻧﺒﻮﺩﻡ؛
ﺑﺎﺑﺖ ﻫﺮ ﮔﺮﻩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺗﻮ ﺑﺎﺯ ﺷﺪ ﻭ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺷﺎﻧﺲ ﻧﺴﺒﺘﺶ ﺩﺍﺩﻡ؛
ﺑﺎﺑﺖ ﻫﺮ ﮔﺮﻩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﻢ ﮐﻮﺭ ﺷﺪ ﻭ ﻣﻘﺼﺮ ﺭﺍ ﺗﻮ ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ؛

"ﻣﺮﺍ ﺑﺒﺨﺶ ...