سکُوت
شاید آخرین گزینه ام باشد!
وقتی
میان تمام نبودنها
به تُویی
فکر میکنم
که دیگر نَدارمَت ...
. .
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی نبودنها
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
سکُوت
شاید آخرین گزینه ام باشد!
وقتی
میان تمام نبودنها
به تُویی
فکر میکنم
که دیگر نَدارمَت ...
. .
اعتبارِ آدما به حضورشون نیست،
به دلهرهایه که در نبودنشون احساس میشه!
بعضی از نبودنها رو هیچ بودنی پر نمیکنه
کاش با هم بودنهایمان
را قدر بدانیم
به خدا قسم
نبودنها
همین نزدیکیهاست ...
اعتبار آدمها
به حضورشان نیست...!
به دلهره ای است که
در نبودنشان احساس میشود.
بعضی از نبودنها را هیچ بودنی
پر نمیکند...
" حواسمان باشد"
از زندگی ...
آموختم :
کم آوردن قسمتی از زندگیست
آموختم :
که گاهی وقتها هیچ واژه ای آرامت نمیکند
آموختم :
به بودنها دیر عادت کنم و به نبودنها زود
آدمها نبودن را بهتر بلدند
آموختم :
گاهی از زیاد نزدیک شدن فراموش می شوی
آموختم :
گاهی برای بودن باید محو شد...
ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺁﻣﻮﺧﺘﻢ :
ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ ﺍﺯ ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺑﻌﯿﺪ ﻧﯿﺴﺖ .
ﺁﻣﻮﺧﺘﻢ : ﺍﺯ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﺑﺖ ﻧﺴﺎﺯﻡ .
ﺁﻣﻮﺧﺘﻢ : ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺣﺴﺎﺩﺕ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ، ﺣﺘﻤﺎ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺮﺗﺮﻡ .
ﺁﻣﻮﺧﺘﻢ : ﺗﻼﻓﯽ ﮐﺮﺩﻥ، ﺍﺯ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﺧﻮﺩﻡ ﻣﯽ ﮐﺎﻫﺪ .
ﺁﻣﻮﺧﺘﻢ : ﮐﻢ ﺁﻭﺭﺩﻥ، ﻗﺴﻤﺘﯽ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯿﺴﺖ .
ﺁﻣﻮﺧﺘﻢ : ﮐﻪ ﮔﺎﻫﯽ ﻭﻗﺘﻬﺎ ﻫﯿﭻ ﻭﺍﮊﻩ ﺍﯼ ﺁﺭﺍﻣﺖ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ .
ﺁﻣﻮﺧﺘﻢ : ﺑﻪ ﺑﻮﺩﻧﻬﺎ ﺩﯾﺮ ﻋﺎﺩﺕ ﮐﻨﻢ ﻭ ﺑﻪ ﻧﺒﻮﺩﻧﻬﺎ ﺯﻭﺩ ، ﺁﺩﻣﻬﺎ ﻧﺒﻮﺩﻥ ﺭﺍ ﺑﻬﺘﺮ ﺑﻠﺪﻧﺪ .
ﺁﻣﻮﺧﺘﻢ :ﮔﺎﻫﯽ ﺍﺯ ﺯﯾﺎﺩ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺷﺪﻥ، ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻣﯽ ﺷﻮﯼ .
ﺁﻣﻮﺧﺘﻢ :ﺗﺎ ﺑﺎ ﮐﻔﺶ ﮐﺴﯽ ﺭﺍﻩ ﻧﺮﻓﺘﻢ، ﺭﺍﻩ ﺭﻓﺘﻨﺶ ﺭﺍ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﻧﮑﻨﻢ .
ﺁﻣﻮﺧﺘﻢ :ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻮﺩﻥ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﺤﻮ شی
سخت بود اینها...ولی مهم این است که "اموختم"
ﺗـﻮﯼ زندگی ﻫرآﺩمی ﯾــِﻪ نفر ﻫَﺴﺖ ﮐـﻪ . . .
ﻫﯿﭽـﻮَﻗـــﺖ ! !
ﻫﯿﭽـﻮَﻗـــﺖ ! !
ﻓَﺮﺍﻣـﻮﺵ ﻧِﻤﯿﺸـه .
یه نفر که از ﻫمه ﺩنیـﺎ ﺑﯿﺸتر دوستش داری.
هرچقدر بزرگ باشی در مقابل اون خودت رو کوچیک
میبینی. یکی که بودنش جبران همه نبودنهای دنیاست.
دلـت به ماندن نیست بـرو،
عشـق که گـدایی نـدارد.
یادت نیست مگر؟
این نذر مـن بود،
که کوه شوم و پای نبودنهایت بمانم
لمس کن کلماتی ر اکه برایت می نویسم ...
تا بخوانی و بفهمی چقدر جایت خالیست ... تا بدانی نبودنت آزارم می دهد ... لمس کن نوشته هایی را که لمس ناشدنیست و عریان ... که از قلبم بر قلم و کاغذ می چکد ...
لمس کن گونه هایم را که خیس اشک است ... لمس کن لحظه هایم را ... تویی که می دانی من چگونه عاشقت هستم، لمس کن این با تو نبودنها را.