دیدین وقتی آب قطعه، شیر آب رو که باز میکنی «فسّه» میده و جز هوا چیزی ازش در نمیاد؛ انگار داره از این خلأ عمیق و بیانتها توی وجودش رنج میبره. چند مدته یه همچین حسی دارم.
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی نتها
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
دوباره میای پشت این در
منتها اون موقع دیگه کسی منتظرت نیست :)
مسئله فقط مسئلهی دووم آوردنه. همیشه اون کسی روایتکننده بوده که اون مسیر رو تا انتهاش رفته. هرکسی موند و جا زد اسمش رفت تو لیست قربانیها و من حقیقتا دلم نمیخواد قربانی باشم. اگر قربانی بودنی هم مطرح باشه دلم میخواد قربانی مقصد باشم نه مسیر. چون هرکسی که توی مسیر موند و جا موند لگدمال شد. و تن من برای لگدمال شدن بیش از اندازه کشیده.
An excellent emergency contact
توی The Bear یه جایی از Marcus پرسیدن (نقل به مضمون) که دوست داری legacyت چی باشه و با چی تو رو به یاد بیارن؟ و در انتهای جوابش این بود که دلم میخواد emergency contact خوبی باشم. بخشی از این خواسته من رو یاد چیزهایی میندازه که خودم دوست دارم باشم؛ مورد اعتماد، امن، حضور در وقت ضرورت و نیاز. خصوصیاتی که برام داراییهایی غیرقابلارزشگذاری و در عین حال مهم محسوب میشه.
بابام حساسیت گرفته بهش میگم حتما گلی چیزی بو کردی از اونه. میگه نه من هر روز کنار مامانتم اینطوری نمیشم که. واقعا رابطه رو لاس بیانتها نجات میده =)))))
من فکر نکنم حالم خوب باشه، احساساتم خیلی به هم ریختهاس، یه لحظه حالم خوبه، لحظه بعد حالم گرفتهاس، گاهی اوقات خیلی احساس پوچی میکنم، انگار یه حفره تو قلبم هست، یه وقتهایی همه چیز گیجم میکنه، روزها گم میشن و با همدیگه هیچ فرقی ندارن و شبها با خودم تنهام و توی افکار بیانتها غرق میشم، هر شب برای خوابیدن تلاش میکنم و درگیرم، تمام اتفاقات و پشیمونیهام رو مرور میکنم ولی الان انگار درون یه مه غلیظ گم شدم و دنبال امید میگردم، امیدی که من رو به این زندگی وصل کنه، یه معجزه لحظه آخری.
انتهای تاریکی دریچهی نوره
وقتش که برسه میری مرحلهی بعد ..
و در انتها ، همهمون نیاز داریم شب که میشه سرمونو بذاریم رو شونهی امنِ کسی که دوستش داریم و دوستمون داره :)
تو دقیقا همون قسمت قشنگ زندگی منی
که همیشه به وجودش میبالم..
تو همون یه نفری هستی که دلم میخواد پا به پاش پیر بشم…
تو همون یاری هستی که شهریار میگه بدون وجودش شهر ارزش دیدن نداره!
تو آغاز و انتهای منی؛
یه جوری که بند بند وجودم دیوونه وار تورو میپرسته… .
. .
𝒀𝒐𝒖 𝒅𝒐𝒏𝒕 𝒔𝒆𝒆 𝒕𝒉𝒆 𝒆𝒏𝒅 𝒐𝒇 𝒕𝒉𝒆 𝒓𝒐𝒂𝒅 𝒋𝒖𝒔𝒕 𝒔𝒕𝒂𝒓𝒕
تو انتهای مسیر را نمی بینی فقط شروع کن..
♡