خواستم چیزی بگویم، نتوانستم؛ خاموشی از من بیشتر بود
.࿐
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی نتوانستم
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
نتوانستم که بگویم دلم اینجا مانده ست…
من پی گمشده ام آمده ام
ارغوانم را می خواهم!
هوشنگ ابتهاج
. .
✿ کپشن خاص ✿
روزی نبود که به سراغم بیاید و
قبل از سوار شدن به ماشین،
دسته گلی روی صندلی نباشد!
روزی نبود که از صبح که چشم باز میکرد،
قربان صدقه ام نرود!
روزی نبود که تمامِ بی حوصلگیم را به جان نخرد!
روزی نبود پشتم قرصش نباشد!
روزی نبود که خودم را،
خوشبخت ترین آدمِ رویِ زمین تصور نکنم!
فقط یک روز بود که میانِ یک بگو مگوی ساده،
منتِ تمامِ کارهایی که کرده بود را،
سرم گذاشت...
از آن روز به بعد
هر چه خواستم
هر چه جان کَندم،
دیگر نتوانستم دوستَش داشته باشم!
#علی_قاضی_نظام
مرا ببخش
اگر نتوانستم
بیشتر از این برایت جوان بمانم...
تقصیر روزگار بود ؛
روزهای نیامدنت را
روی دیوارِ صورتم
خط می کشید ...
. .
به تو فکر میکنم؛
به همهی این روزها که نتوانستم در آغوشت آرام بگیرم.
به همهیسفرهایی که سَبکترم نکرد.
به همهی آدمهایی که به ناعادلانهترین حکمها زنجیر شدهاند.
به این که غمگینترین تَرانهها را، تشنهترین آدمها به شادی، سرودهاند.
عاشقانهترین قصهها را تنهاترینها نوشتهاند.
تلخترین اِسارتها را، آزادیخواهترین انسانها کشیدهاند.
عمیقترین دَخمهها را برای بلندپروازترین مبارزان کندهاند
و زشتترین دنیا را برای زیباترین چشمها ساختهاند.
هزار جای کارِ این دنیا میلنگد.
دوباره باید ویرانش کرد و به آتشش کشید.
#عزالدین_ماهرویان
به تو فکر میکنم؛
به همهی این روزها که نتوانستم در آغوشت آرام بگیرم.
به همهیسفرهایی که سَبکترم نکرد.
به همهی آدمهایی که به ناعادلانهترین حکمها زنجیر شدهاند.
به این که غمگینترین تَرانهها را، تشنهترین آدمها به شادی، سرودهاند.
عاشقانهترین قصهها را تنهاترینها نوشتهاند.
تلخترین اِسارتها را، آزادیخواهترین انسانها کشیدهاند.
عمیقترین دَخمهها را برای بلندپروازترین مبارزان کندهاند
و زشتترین دنیا را برای زیباترین چشمها ساختهاند.
هزار جای کارِ این دنیا میلنگد.
دوباره باید ویرانش کرد و به آتشش کشید.
#عزالدین_ماهرویان
✿ کپشن خاص ✿
تو را نمیبخشم!
نه برای آزار و اذیت های مداومت!
نه برای معشوقه گرفتنت!
نه برای کرور کرور دروغ هایت!
نه برای نماندن پای حرف هایت!
تو را نمیبخشم!
بخاطر تمامِ کسانی که بعد از تو
نتوانستم ذره ای دوستشان داشته باشم!
تو را نمیبخشم!
نه برای آزار و اذیت های مداومت!
نه برای معشوقه گرفتنت!
نه برای کرور کرور دروغ هایت!
نه برای نماندن پای حرف هایت!
تو را نمیبخشم!
بخاطر تمامِ کسانی که بعد از تو
نتوانستم ذره ای دوستشان داشته باشم!
روزی جُنید بغدادی نزد حلّاجالاسرار شد و گفت: «من دیر زمانیست که عاشقِ کسی شدهام امّا نتوانستم به او بگویم. چه کنم؟»
ایشان دستی به ریشش کشید و گفت: «عاشق نیستی جُنید. عاشق، هر که باشد، نگفتن نتواند.»
✿ کپشن خاص ✿
روزی نبود که به سراغم بیاید و
قبل از سوار شدن به ماشین،
دسته گلی روی صندلی نباشد!
روزی نبود که از صبح که چشم باز میکرد،
قربان صدقه ام نرود!
روزی نبود که تمامِ بی حوصلگیم را به جان نخرد!
روزی نبود پشتم قرصش نباشد!
روزی نبود که خودم را،
خوشبخت ترین آدمِ رویِ زمین تصور نکنم!
فقط یک روز بود که میانِ یک بگو مگوی ساده،
منتِ تمامِ کارهایی که کرده بود را،
سرم گذاشت...
از آن روز به بعد
هر چه خواستم
هر چه جان کَندم،
دیگر نتوانستم دوستَش داشته باشم!
#علی_قاضی_نظام