Life became so difficult that I couldn't stop myself from crying! :)

زندگی اونجایی سخت شد که دیگه نتونستم خودمو با گریه خالی کنم!:)

هیچ بردی تو زندگیم نداشتم، حتی نتونستم دل تورو ببرم.

به گذشته‌ام که نگاه می‌کنم می‌بینم هر سیاه‌چاله‌ای که توی من شکل گرفته، ناشی از نادیده گرفته شدن‌هاست. دقیقا همون‌جایی که بهترین نسخه‌ی خودم رو وسط گذاشتم و حیف شدم، دقیقا از همون نقطه هیولایی در من متولد شده که هرگز نتونستم برای همیشه خاموشش کنم.

I could not be happy today, I will try again tomorrow

امروز هم نتونستم خوشحال باشم فردا دوباره تلاش میکنم

تو شبیه اون خوابی بودی که وسطاش بیدار شدم و بعد هر چقدر خوابیدم دیگه نتونستم ادامشو ببینم!

.࿐

If you fall, I'll pick you up.
If I can't, I'll lie down next to you .

اگه زمین خوردی، بلندت می‌کنم.
اگه نتونستم، منم پیشت رو زمین می‌نشینم .


. .

من از عمیق ترین نقطه‌ی قلبم دوستت دارم
عمیق ترین نقطه قلب میدونی کجاست؟!
اونجایی که هیچکس برام شبیه تو نیست
اونجایی که خاطره‌هایی که با تو ساختم و نمیتونم اصلا با هیچکس دیگه‌ای بسازم
اونجایی که درباره تو با هیشکی جز خدا
اصلا نتونستم هیچ حرفی بزنم.
اونجایی که دلم نه شبیه تو،و نه بهتر از
تورو بلکه فقط بودن با تورو میخواد .️.


. .

‏اگ حرفی توی دلتونه بهش بگید تا اونجا ک آقای #معین میگ «حرفایی بود توی قلبم، من نگفتم، نتونستم» اشکاتون جاری نشه...

اگه زمین خوردی، بلندت میکنم
اگه نتونستم، منم کنارت تکیه میکنم.



. .

امروز آقای تراپیست یه چیزی گفت که درست بود ولی نتونستم هضمش کنم.
گفت بعضی آدما وقتی عصبانی میشن برای اینکه به لحاظ روانی تخلیه بشن نیاز دارن تو رو هم عصبانی کنن.
مثلا سر صحنه تصادف اگه بهش بگی ببخشید من مقصرم بودم و جبران می‌کنم و...، کوتاه نمیان و تا عصبانیتت رو نبینن رها نمی‌کنن.