امید را از نجاری آموختم،
که مغازه اش سوخت،
ولی او با همان چوب های
سوخته مغازه ذغال فروشی باز کرد
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی نجاری
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
امید را از نجاری آموختم،
که مغازه اش سوخت،
ولی او با همان چوب های
سوخته مغازه ذغال فروشی باز کرد
دلم برای کودکیم تنگ شده
برای روزهایی که باور ساده ای داشتم
همه ی آدم ها را دوست داشتم
مرگ مادر "کوزت" را باور می کردم
و از زن "تناردیه" کینه به دل می گرفتم
مادرم که می رفت
به این فکر بودم که مثل مادر "هاچ" گم نشود
از نجاری ها که می گذشتم
گوشه چشمی به دنبال "وروجک" می گشتم
تمام حسرتم از دنیا نوشتن با خودکار بود
دلم برای خدا تنگ شده...
دلم برای کودکیم تنگ شده ...
خیلی زیاد!!!!!!!!!!!!!!!
دوستان شومام عین من شبا وختی مسواک میکنین بعدش عین مونگلا تو آیینه به خودتون میخندین؟؟؟؟
یا فقط من این ناهنجاریو دارم؟