✿ کپشن خاص ✿
هی ... دلبستگی،
دلبستگی به زندگانی !
زندگانی چه بود؟ ای داد ...
آدمیزاد، آدمیزاد شیرِ خام خورده!
کاش خود میدانست که چیست،
که کیست !
من که ندانستم، ندانستم ...
فقط این را دانستم و میدانم که آدمیزاد ،
فقط با آب و نان و هوا نیست، که زنده است!
این را دانستم و میدانم که:
آدم به آدم است ، که زنده است...
آدم ، به عشقِ آدم زنده است...
. کلیدر
. #محمود_دولت_آبادی
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی ندانستم
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
من ندانستم از اول که
تو بی مهر و وفایی
عهد نابستن از آن به
که ببندی و نپایی ...
#سعدی
ندانستیم و دل بستیم....
نپرسیدیم و پیوستیم...
ولی هرگز نفهمیدیم...
شکارسایه ها هستیم..
سفر با تو چه زیبا بود!!
به زیبایی رویا بود!!
نمیدیدیم و میرفتیم..
هزارسایه با مابود!
سکوتت را ندانستم!
نگاهم را نفهمیدی!
نگفتم گفتنی ها را...
تو هم هرگز نپرسیدی...!!!❤️
دلم را مبتلایت ڪرده بودم
خودم را خاڪ پایت ڪرده بودم
ندانستم ڪہ بے مهرے وگرنہ
همان اول رهایت ڪرده بودم!
❣
شخصی به نزدیک اویس قرنی شد، اویس گفت : به چه آمده ای ؟
گفت : آمده ام تا با تو بیاسایم.
اویس گفت :
هرگز ندانستم که کسی باشد که خدای تعالی را بداند و به دیگری بیاساید ...
آدمهای خوب همیشه اول داستان لبخند به لب دارند
در عمیق ترین فکرهایشان ، آنجا که دست هیچکس نمیرسد تا از دریای افکارشان بیرونشان بکشد ،باز حواسشان به دوستشان هست که دلش نگیرد
همان هایی که برای بچهای که با دقت از پشت پنجره ماشین بهشان زل زده شکلک در میاورند
آدمهایی که اشکشان دربیاید اشک در نمیاورند
خوبها وقتی ازشان تعریف میشود متواضعانه تبسم میکنند
در همه حال حالتان را جویایند و به یادتان هستند ،حتی اگر وقتی که خطاب کنیدشان : "چطوری بی مرام " باز لبخند مهربانانه شان را میزنند و میگویند "کوتاهی از ماست ، حالا اصل حالت چطوره با مرام ؟"
آدمهایی که فدایی شدند برای کس ها و ناکسها
دوست و دشمن فرقی نمیکند
مهربانی در بند بند وجودشان میجوشد
همان ها که لقمه ای اگر هست کوچکترینش سهم خودشان میشود و به هنگام گذر از جایی که پرنده ای در حال غذا خوردن است مسیرشان را کج میکنند که یه وقت نپرد ..
همان ها که پیرمرد دست فروشی را میبینند ،بغض میکنند
انها که دوست دارند زودتر از پدر و مادر و عزیزان خود بمیرند نکند که داغِ آنها را ببینند
همان ها که حسادت را بلد نیستند و وقتی خبرِ خوش برای دوستانشان میشوند اشک شوق در چشمهایشان حلقه میزند
آدمهای خوب متهم میشوند به بدی ، به شورش را در آوردن
ندانستم که چون خوبند، بدند
یا چون از خوبی شورش را درآورند ، بد شدند
اما هرچه که هست
نابند ، کماند
همان ها که آخر داستان ، وقتی ترک میشوند با وجود شکستهشدهشان
با اینکه مقصر نیستند
عذر خواهی میکنند و میگویند ببخش اگر حتی مهربانیم اذیتت میکرد ، دست خودم نبود، لبخند معرکه ات همیشگی ..
آدم های خوب
اول داستان محکومند به مرموزی بابت خنده ها و تبسمهاشان
و آخرش خوبی هایشان رنگ دیوانگی به خود میگیرد و با حرف های این و آنی که میگویند : "خلی به قرآن " "انقدر خوب نباش" میمیرند...
قدیمی ها ندانستند
خدا آدمهای خوب را زود نمیبرد
ما آدمهای خوب را زود میکشیم...
دیدگان تو در قاب اندوه
سرد و خاموش
خفته بودند
زودتر از تو ناگفته ها را
با زبان نگه گفته بودند
از من و هرچه در من نهان بود
می رمیدی
می رهیدی
یادم آمد
که روزی در این راه
ناشکیبا مرا در پی خویش
میکشیدی
میکشیدی
آخرین بار
آخرین بار
آخرین لحظه تلخ دیدار
سر به سر پوچ دیدم جهان را
باد نالید و من گوش کردم
خش خش برگهای خزان را
باز خواندی
باز راندی
باز بر تخت عاجم نشاندی
باز در کام موجم
کشاندی
گر چه در پرنیان غمی شوم
سالها در دلم زیستی تو
آه هرگز ندانستم از عشق
چیستی تو
کیستی تو
"فروغ فرخزاد"
گفتند
دلتنگي هايت را
به برگ بسپار
پاييز، مي ريزد
سپردم
اما ندانستم
درخت دلتنگي هاي من
كاج است
گفتند
دلتنگي هايت را به برگ بسپار
پاييز، مي ريزد.
سپردم.
اما ندانستم درخت دلتنگي هاي من
كاج است.
سکوتت را ندانستم
نگاهم را نفهمیدی
نگفتم گفتنی هارو
تو هم هرگز نپرسیدی
.
کلا ما دوتا بیشعوریم که
خوردیم به پست هم