دوست داشتم به سازی که می‌زنی برقصم ولی نرقصیدم. باهاش اَشک ریختم و ریختم و ریختم. و آنقدر اَشک ریختم که کاسه‌ای پر شد و وقتی رفتی ریختم پشت سرت تا سفری سلامت و بدون خطر داشته باشی.