#توئیت
بند 229 قانون حمورابی بابل 4000 سال پیش :
اگر معماری برای کسی خانه ای بسازد و آن
را محکم نسازد و خانه فرو ریزد و صاحب خانه را بکشد ؛ آن معمار محکوم به مرگ است !
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی نسازد
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
✨
ای دریغ از تو
اگر چون گل نرقصی با نسیم
ای دریغ از من
اگر مستم نسازد آفتاب
ای دریغ از ما
اگر کامی نگیریم از بهار ♥️
محبت چون به غایت رسد آن را عشق خوانند
و عشق خاص تر از محبت است
زیرا که همه عشقی محبت باشد، اما همه محبتی عشق نباشد
و محبت خاص تر از معرفت است
زیرا که هر محبتی معرفت باشد، اما همه معرفتی محبت نباشد.
پس اول پایه , معرفت باشد و دوم پایه محبت و سوم پایه عشق.
و به عالم عشق که بالای همه است نتوان رسیدن،
تا از معرفت و محبت دو پایۀ نردبان نسازد...
"شیخ اشراق سهروردی"
روشــــی برای قضا نشدن نماز صـــــبح !
خواندن آیه آخر سوره كهف:
قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ یُوحى إِلَیَّ أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَمَنْ كانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا یُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً (كهف/110)
بگو: همانا من بشرى همچون شمایم (جز اینكه) به من وحى مىشود كه خداى شما خداى یگانه است. پس هر كه به دیدار پروردگارش (در قیامت و به دریافت الطاف او) امید و ایمان دارد، كارى شایسته انجام دهد. و هیچ كس را در عبادت پروردگارش شریك نسازد.
**امام صادق(ع) میفرماید:"ما من احد یقرء الکهف عند النوم الا یتیقفا فی الساعة التی یریدها؛
هیچ کس نیست که در هنگام خوابیدن، آخر سورة کهف را بخواند؛ مگر آن که در همان ساعتی که میخواهد، بیدار شود."
(مجمع البیان، طبرسی؛، ج 6، ص 499، داراحیأ التراث، لبنان، بیروت.) **
ای دفتر حسن ترا، فهرست خط و خالها
تفصیلها پنهان شده، در پردهٔ اجمالها
پیشانی عفو ترا، پرچین نسازد جرم ما
آیینه کی برهم خورد، از زشتی تمثالها؟
با عقل گشتم همسفر، یک کوچه راه از بیکسی
شد ریشه ریشه دامنم، از خار استدلالها
هر شب کواکب کم کنند، از روزی ما پارهای
هر روز گردد تنگتر، سوراخ این غربالها
حیران اطوار خودم، درماندهٔ کار خودم
هر لحظه دارم نیتی، چون قرعهٔ رمالها
هر چند صائب میروم، سامان نومیدی کنم
زلفش به دستم میدهد، سررشتهٔ آمالها
روزگار است دیگر ......
.
.
.
.
.
گاهی دلش میخواهد با ما نسازد ....