•
پیش خودت فکر می‌کنی یه نفر رو خوب می‌شناسی تا زمانی‌که یه اتفاقی میفته و بهت می‌فهمونه که هیچ‌وقت درست نشناختیش.

از کتاب Twisted Love اثر Ana Huang

♡

•
پیش خودت فکر می‌کنی یه نفر رو خوب می‌شناسی تا زمانی‌که یه اتفاقی میفته و بهت می‌فهمونه که هیچ‌وقت درست نشناختیش.

「♡」

وقتی هنوز خودتو نشناختی،نمیدونی از زندگی چی میخوای،هدفی نداری،چطور دنبال نیمه گمشده ات میگردی:/

آدما تا وقتی جذابن
که هنوز نشناختیشون...

. .

تا کاملا از مجردیت لذت نبردی ازدواج نکن!!!
تا کاملا جوونی نکردی … … ….. ازدواج نکن!!!
تا کاملا خودتو نشناختی … … …. ازدواج نکن!!!
هرگز بخاطر دل خانوادت … ….. ازدواج نکن!!!

ای که گفتی عشق را از یاد بردن سخت نیست
عشق را شاید، ولی هرگز مرا نشناختی.

(فاضل نظری)

گفت یا رب از چه خارم کرده ای

بر صلیب عشق دارم کرده ای

خسته ام زین عشق دل خونم نکن

من که مجنونم تو مجنونم نکن

گفت: ای دیوانه لیلایت منم

در رگت پیدا و پنهانت منم

سالها با جور لیلی ساختی

من کنارت بودم و نشناختی

You think I've changed but the Truth is you never really knew the real me.

تو فکر میکنی من عوض شدم ولی حقیقت اینه که تو هیچ وقت "منِ" واقعیم رو نشناختی

ﻭﺍﯼ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﻣﺎ،

ﺩﻝ

ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻧﯿـــﺎ ﺑﺎﺧﺘﯿﻢ
ﺧﺎﻧـــﻪ ﻣﺎﻥ ﺭﺍ، ﺭﻭﯼ
ﺗـــﺎﺭ ﻋﻨﮑـــﺒﻮﺗﯽ
ﺳﺎﺧﺘﯿﻢ

ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﺭﻓﺖ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺭﺍ، ﮐﻪ ﺁﺩﻡ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﯾﻢ
ﭼﻬــــﺮﻩ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭﻭﻥ ﺁﯾﻨـــــﻪ، ﻧﺸﻨﺎﺧﺘﯿـــﻢ

ﻭﺍﯼ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ
ﺧﻮﺩﺧــﻮﺍﻫﯽ ﮔﺮﯾﺒﺎﻧﮕﯿﺮ ﺷﺪ

ﺑﯽ ﻣﺤـــﺎﺑﺎ، ﺳﻮﯼ ﺗﺨﺮﯾﺐ ِ ﺷـــﺮﺍﻓـــﺖ ﺗﺎﺧﺘﯿﻢ
ﺣﺮﻣﺖ ﺍﻧﺴـــﺎﻥ ، ﺷﮑﺴـــﺘﯿﻢ ﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﺩﻟﻬﺮﻩ
ﭘﯿﮑﺮ ﺑﯽ ﺟــــــﺎﻥ ﺍﻭ ﺭﺍ، ﺯﯾﺮ ﭘــــﺎ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﯿﻢ
ﮔﻮﺭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺩﻭ ﺩﺳﺖ ﺧﻮﯾـــﺶ،
ﮐﻨﺪﯾﻢ

ﻭ ﺑﺮ ﺁﻥ نوﺣـــﻪ ﺧﻮﺍﻧﺪﯾﻢ ﻭ ﺑﻪ ﺗﺮﺣـــــﯿﻢ ﻭ ﻋــــﺰﺍ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﯿﻢ

ﺩﯾﺮ ﻓﻬــــﻤﯿﺪﯾﻢ ﺑﺎ ﺧــــﻮﺩ ، ﻣﺎ ﭼﻪ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﻭ ﭼﻪ ﺷﺪ
ﻣﺎ ﺷـــــــﺮﺍﻓﺖ ، ﺁﺩﻣـــــﯿﺖ ، ﻣﺎ ﺧــــﺪﺍ ﺭﺍ ﺑﺎﺧﺘﯿﻢ.


آخر گشوده شد ز هم،آن پرده های راز

آخر مرا نشناختی، ای چشم آشنا

چون سایه دگر از چه گریزان شوم ز تو

من هستم !!!همان دیوانه ی خیال عشق

چشم من است،اینکه در او خیره مانده ای

مجنون که بود ؟؟قصّه ی سیاه عشق چیست؟؟

در این فکر مباش که چشمان من چرا

چون چشمهای وحشی مجنون سیاه نیست

در چشمهای مجنون اگر شب شکفته بود

در چشم من شکفته گل آتشین عشق..