آدمها همديگر را پيدا مى كنند…
از فاصله هاى خيلى دور
از تهِ نسبت هاى نداشته
انگار جايي نوشته بود كه اينها
بايد كنار هم باشند
مى شوند همدم
مى شوند دوست
مى شوند رفيق
اصلأ مى شوند جانِ شيرين…!
درست مى نشينند روى طاقچه ى دلِ هم
حرف هايشان يك جورِ خوبى دلنشين است
دل براى خنده هايشان ضعف مى رود؛
اصلأ بودنشان شيرين است
وقتى هم كه نيستند
هى همديگر را مرور مى كنند و مُدام
گوش به زنگِ آمدن هم هستند…
خدا اين آدم ها را نگيرد از هم...
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی نشين
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
خالق مهربان،
يگانه
تکيه گاه من و توست!
پس؛
به"تدبيرش"اعتماد کن،
به"حکمتش"دل بسپار،
به او"توکل"کن؛
وبه سمت او"قدمي بردار"
تا ده قدم آمدنش بسوى خود
را به تماشا بنشينی
نشستم
تا آنجا که نيامدي
خود را مهمان يک فنجان قهوه کردم
صبر ديرش شد
رفت
اما هنوزم منتظرت بودم
قهوه هم چه ميزبان کم طاقتي ست
او هم رفت
ساعت هم ديرش شد
تند و تند دور خودش ميچرخيد
اما هنوزم منتظرت بودم
نگراني اومد
دلم سراغ بي قراري رو گرفت
فنجان قهوه باز هم آمد
و دلم خواست که باز هم بنشينم منتظر
اين بار
گفتگو با فنجان قهوه بيشتر طول کشيد
اما باز هم نيامدي
او رفت
و من هنوزم منتظرت هستم
شايد فنجاني قهوه
دوباره تنهاييام را پر کند
اما جاي لبخند تو را
چه چيزي ميتواند پر کند؟
منتظرم، دير نکني
براي هديه همان لبخند کافي ست
شگفتا، وقتي که بود، نميديدم
آغاز کسي باش که پايان تو باشد!
منتظر باش اما معطل نشو
تحمل کن اما توقف نکن
قاطع باش اما لجباز نباش
صريح باش اما گستاخ نباش
بگو آره اما نگو حتما
بگو نه ولي نگو ابدا
اين يعني همه چي باش و هيچي نباش.
توي آسمون دنيا هر کسي ستاره داره
چرا وقتي نوبت ماست آسمون جايي نداره
شگفتا، وقتي که بود، نميديدم
وقتي ميخواند، نميشنيدم
وقتي ديدم، که نبود
وقتي شنيدم، که نخواند
نه! نرو! صبر کن
قرارمان اين نبود
بايد سکه بيندازيم
اگر شير آمد، ترديد نکن که دوستت دارم
اگر خط آمد: مطمئن باش دوستدارت هستم
صبر کن سکه بيندازيم
اگر دوستت نداشتم، آن وقت برو
ﺧﺪﺍﯾﺎ؛
ﻣﻲ ﺷﻮﺩ ﺑﺮﺍﻳﻤﺎﻥ ﺑﺮﻑ ﺑﻔﺮﺳﺘﻲ؟
ﺑﺮﻓﻲ ڪﻪ ﺑﺮﻑ ﺑﺎﺷﺪ،
ﺑﺮﻓﻲ ڪﻪ ﺑﻨﺸﻴﻨﺪ ﺭﻭﻱ ﺯﻣﻴﻦ ﻭ ﺯﻣﺎﻥ ...
ﺁﻧﻘﺪﺭڪﻪ ﺑﺸﻮﺩ "ﺁﺩﻡ" ﺳﺎﺧﺖ ...
ﻓﻘﻂ ﺁﺩﻡ !
ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﺑﺮﻓﻲ ...
ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﺳﺮﺩ ﻭ ﺳﺎڪﺖ ﻭ ﻳﺨﻲ ...
ﺁﺩﻡ ﻫﺎﻱ ﺍﻳﻦ ﭘﺎﻳﻴﻦ،
ﺑﻲ ﭘﺮﻭﺍ ﻭ ﺑﻲ ﻭﺍﻫﻤﻪ،
" ﺑﻪ ﺳﺎﺩڪَﯽ ﻧﺎﻣﺖ ﺭﺍ ﻗﺴﻢ ﻣﯿﺨﻮﺭﻧﺪ"
ﺣﺘﻲ ﺍﺯ ﺗﻮ؛
ﺩﻝ ﻣﻲ شڪﻨﻨﺪ،
ﺯﺧﻢ ﻣﻲ ﺯﻧﻨﺪ،
ﻧﺎﻣﻬﺮﺑﺎﻧﻲ ﻣﻲ ڪﻨﻨﺪ،
ﻭ ﺑﻪ ﺳﺎﺩڪَﻲ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻣﻲ ڪﻨﻨﺪ ...
ﺍﻣﺎ ﺁﺩﻡ ﺑﺮﻓﯽ ﻫﺎ،
ﻋﻤﺮﺷﺎﻥ ﺑﻪ شڪﺴﺘﻦ ﺩﻝ ﻫﺎ ﻗﺪ ﻧﻤﻲ ﺩﻫﺪ ...
ﺁﺏ ﻣﻲ ﺷﻮﻧﺪ
ﺁﺩﻣﻬﺎ ﻫﻤﺪﻳﮕﺮ ﺭﺍ ﭘﻴﺪﺍ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ
ﺍﺯ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﻫﺎﻯ ﺧﻴﻠﻰ ﺩﻭﺭ
ﺍﺯ ﺗﻪِ ﻧﺴﺒﺖ ﻫﺎﻯ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ
ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺟﺎﻳﻲ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺍﻳﻨﻬﺎ
ﺑﺎﻳﺪ ﻛﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﺑﺎﺷﻨﺪ
ﻣﻰ ﺷﻮﻧﺪ ﻫﻤﺪﻡ ،
ﻣﻰ ﺷﻮﻧﺪ ﺩﻭﺳﺖ ،
ﻣﻰ ﺷﻮﻧﺪ ﺭﻓﻴﻖ ،
ﺍﺻﻸ ﻣﻰ ﺷﻮﻧﺪ ﺟﺎﻥِ ﺷﻴﺮﻳﻦ . . .
ﺩﺭﺳﺖ ﻣﻰ ﻧﺸﻴﻨﻨﺪ ﺭﻭﻯ ﻃﺎﻗﭽﻪ ﻯ ﺩﻝِ ﻫﻢ
ﺣﺮﻑ ﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﻳﻚ ﺟﻮﺭِ ﺧﻮﺑﻰ ﺩﻟﻨﺸﻴﻦ ﺍﺳﺖ ،
ﺩﻝ ﺑﺮﺍﻯ ﺧﻨﺪﻩ ﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﺿﻌﻒ ﻣﻰ ﺭﻭﺩ ؛
ﺍﺻﻸ ﺑﻮﺩﻧﺸﺎﻥ ﺷﻴﺮﻳﻦ ﺍﺳﺖ !
ﻭﻗﺘﻰ ﻫﻢ ﻛﻪ ﻧﻴﺴﺘﻨﺪ ،
ﻫﻰ ﻫﻤﺪﻳﮕﺮ ﺭﺍ ﻣﺮﻭﺭ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ ﻭ ﻣُﺪﺍﻡ
ﮔﻮﺵ ﺑﻪ ﺯﻧﮓِ ﺁﻣﺪﻥ ﻫﻢ ﻫﺴﺘﻨﺪ !
ﺧﺪﺍ ﺍﻳﻦ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻧﮕﻴﺮﺩ ﺍﺯ ﻫﻢ . . .
ﻣﻦ ﺩﻟﻢ ﺭﻭﺷﻦ ﺍﺳﺖ
ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﺗﻔﺎﻗﻬﺎﻱ ﺧﻮﺏِ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﻣﺎﻧﺪﻩ
ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺭﻭﺯﻫﺎﻱ ﺷﻴﺮﻳﻦ ﻧﻴﺎﻣﺪﻩ
ﺑﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪﻱ ﻛﻪ ﻳﻚ ﺭﻭﺯ ﺑﺮ ..ﺩﻟﻤﺎﻥ ﻣﻲ ﻧﺸﻴﻨﺪ
ﺑﻪ ﺍﺟﺎﺑﺖ ﺷﺪﻥ ﺩﻋﺎﻫﺎﻳﻤﺎﻥ
ﺑﻪ ﺑﺮﺁﻭﺭﺩﻩ ﺷﺪﻥ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﻳﻤﺎﻥ
ﺑﻪ ﻣﺤﻮ ﺷﺪﻥ ﻏﻢ ﻫﺎﻱ ﺩﻳﺮﻳﻨﻪ ﻣﺎﻥ
ﻣﻦ ﺩﻟﻢ ﺭﻭﺷﻦ ﺍﺳﺖ
هرروز آینده بهتر از دیروز خواهد بود...
زغال هاي خاموش را
کنار زغال هاي روشن ميگذارند
تا روشن شود
چون همنشيني اثر دارد
ما هم مثل همان زغال هاي خاموشيم
اگر کنار افرادي بنشينيم
که روشنند
که گرما و حرارتي دارند... ما هم به طبع آن ها
نور و حرارت و گرما پيدا ميکنيم.
پس آدمی انتخاب کنید
که بشما انرژی ببخشد!
شکسپیر میگوید :
وقتی میتوانستم صحبت کنم ، گفتند: گوش کن...
وقتی میتوانستم بازی کنم ، مرا کار کردن آموختند ...
وقتی کاری پیدا کردم ، ازدواج کردم …
وقتی ازدواج کردم ، بچه ها آمدند …
وقتی آنها را درک کردم ، مرا ترک کردند.!!
وقتی یاد گرفتم چگونه زندگی کنم ، زندگی تمام شد...
"زیبا زندگی کنید"
بانـوي سرزمين من!
بـه خاطر بسپار
صدايت "دلنشين" است
قشنگ نيست بر هر دلـﮯ نشستن ...
بــرادر دينـﮯ من!
فراموش نكن
بعض کارها "واجب" نيست
مثل سلام كردن....
چون پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ از مكه به مدينه تشريف آوردند در آن مكان درخت خرمايي بود كه خشكيده بود آن حضرت هنگام موعظه كردن به آن درخت تكيه ميكردند، روزي حضرت به اصحاب فرمودند:
جائي را بسازيد تا تكيهام بر آن باشد و در آنجا بنشينم.
اصحاب منبري ساختند به سه پله، حضرت بالاي منبر نشستند، چون حضرت خطبه ميخواندند، نالهاي از آن چوب خشك كه اول تكيه گاه آن حضرت بود بلند شد مثل شتري كه براي بچهاش مينالد آن درخت خشك ناليد، همه مسلمانهايي كه حاضر بودند شنيدند و همه به گريه درآمدند.
رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ خطاب به درخت فرمود:
اي چوب ضعيفم و نميتوانم بر پا بايستم اكنون چه ميخواهي اگر ميخواهي دعا كنم تا حق تعالي تو را تازه و تر گرداند و تا قيامت تازه بماني و مسلمانان از تو ميوه بخورند و اگر ميخواهي درختي باشي در بهشت.
درخت گفت: يا رسول الله دنيا را نميخواهم چون دوامي ندارد، بهشت را ميخواهم كه ملك جاويداني است و هرگز زوال ندارد تا دوستان خدا از من ميوه تناول كنند.
رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ باز به منبر تشريف بردند و دعا كردند پس فرمودند:
اي ياران اين چوبي بود كه نه او را ثواب است و نه عقاب ولي آن جهان را به اين جهان ميگزيند.
يه روز يه تركه اولين بار مدرسه اي براى لال ها و كرهاي ايران بنيانگذارى كرد:
باغچه بان!
يه روز يه تركه اولين عمل جراحي قلب و كليه رو تو ايران انجام داد و جايزه بهترين پزشك دنيارو گرفت:
پروفسور جواد هيئت!
يه روز يه تركه لباسهاشو تو سرماى آذربايجان ،آتش زد تا قطارى با مسافرهاش سالم بمونن:
دهقان فداكار!
يه روز يه تركه بوئينگ ٧٢٧ رو بدون چرخ دماغه بسلامت فرود آورد: كاپيتان شهبازى!
يه روز يه تركه ميره جبهه، بعداز يه مدت فرمانده ميشه، وقتى بهش ميگن برادرت شهيد شده، و سمت عراقيها مونده، اجازه بده بريم بياريمش،
ميگه كدوم برادرم؟
اينجا همه برادرهاي من هستن!
اون تركه بعداً خودشم به خيل برادرهاى شهيدش پيوست:
شهيد باكري!
يه روز يه تركه نابغه واليبال جهان ميشه:
سعيد معروف!
يه روز يه تركه باعث ميشه ورزش ايران و آسيارو به اسم اون بشناسن:
علي دايي!
يه روز يه تركه …
كه از رياضي دانان معاصر ايران بود، اسمش پروفسور محسن هشترودي بود
يه روز يه تركه …
كه اسمش پروفسور محمود آخوندي است، نخستين پروفسور حقوقي ايران است
يه روز يه تركه كه اسمش پروفسور رحيم رحمانزاده است پايه گذار جراحي مدرن ارتوپدي و تروماتيك ارتوپدي در سطح بين المللي و رئيس مركز بين المللي جراحي مفاصل و استخوان برلين، است.
يه روز يه تركـــه كه لهجه خيلي غليط تركي هم داشته سپر حرارتي ماه نشين آپولو ۱۱ رو طراحي ميكنه تا نخستين انسان هايي كه پا بر ماه گذاشتند در بازگشت به جو زمين خاكستر نشن. البته ماه نشين هاي بعدي هم از اين سپر استفاده كردند.
اون تركه همون دكتراعتمادي دانشمند برجسته ايراني در ناسا بوده
يه روز يه تركه پايه گذار منطق فازي در دنيا ميشه، كه مبناي علمي و اساس ساخت هوش مصنوعي و سيستم هاي كنترل پيشرفته امروز رو تشكيل ميده.
اسم اون تركه دكتر لطفي زاده بود